مجسمهسازان ایرانی
هنرمندان هنر معاصر ایرانی
هنرمندان خارجی در حرفه: هنرمند
نقاشان خارجی
عکاسان خارجی
مجسمهسازان خارجی
هنرمندان هنر معاصر خارجی
مستندهای هنری دربارۀ هنرمندان
برای مشاهدهی لیست کامل مستندهای ما اینجا کلیک کنید.

ویدئوهای کوتاه دربارۀ آثار هنرمندان
هنرمند کیست؟ بررسی مفهوم «هنرمند» از منظر تاریخی
مفهوم «هنر» و فعالیت «آفرینش اثر هنری» از پیششرطهای درک کیستی هنرمند است. جملاتی از این دست که هنرمند در آثار هنری خود زندگی میکند؛ یا اثر هنری بیانگر نظرگاه یک هنرمند است را بسیار شنیدهایم؛ این جملات حکایت از آن دارد که قرارگرفتن عنوان «هنرمند» در کنار نام شخص خالق یک اثر، مهر تاییدی بیچون و چرا است بر اثر هنری او به عنوان نتیجه و دستآورد یک ذهن خلاق، اصیل و منحصربهفرد. در واقع این عنوان به یک اثر هنری فردیت میبخشد.
در ادامه به عوامل و معیارهای مؤثر بر شکلگیری عنوانِ هنرمند در طول تاریخ خواهیم پرداخت
فردیت در آثار هنری محصول ذهن اصیل، منحصربهفرد و همراه با خلاقیت، وجه مشخص هنرمند واقعی
تعریف مفهوم «هنرمند» در طول تاریخ و همچنین گفتمان معاصر بهطور قابل توجهی به کارکرد آن و آفرینش آثار توسط شخصی خلاق، با ذهنیتی یگانه، بستگی دارد. هنرمند بهعنوان آفرینندۀ هنر، عموماً از سایر گروههای انسانی متمایز میشود. برای درک این مفهوم، توجه به پیشنیازهای آن یعنی تعریف «هنر» و فعالیت «هنر آفرینی» در هر دوره مهم است.
یکی از نظریات کلیدی در این نوع رویکرد این است که آثار هنری بهعنوان محصولات یک ذهن اصیل شناخته میشوند که آفریننده، نشان منحصربهفرد خود را بر آنها برجای میگذارد. این دیدگاه از دوران یونان باستان تا به امروز مورد پذیرش فرهنگ غرب بوده است. از اینرو، مفهوم مدرن هنرمند که در رنسانس ایتالیا زاده شد، دربردارندۀ مفهوم «اثر هنری اصیل» است. این مفهوم بر اهمیت ارتباط بین پدیدهآورنده و موضوع هنر تأکید دارد. و نشاندهندۀ نوعی رابطۀ دیالکتیکی میان پدیده آورنده و موضوع هنر است که اهمیت بسیار زیاد آن در ادامۀ بحث آشکار میشود. نظام ارزشگذاری جهت داوری و تشخیص اثر هنری واقعی در سنت هنری غرب را میتوان بر پایۀ همین حکم نظری فوق که در پی بیهمتایی و یگانگی در آثار یک هنرمند یکتا است، ردیابی کرد.
بخشی از اثر داوری اخروی، میکلآنژ، قرن شانزدهم
بررسی مهارت و سبک جهت تعیین خصوصیات مجموعه آثار یک هنرمند
در یک اثر هنری، بویژه در مورد هنرهایی چون نقاشی، مجسمهسازی و طراحی، هر نوع نشان، ردّ و ویژگی که صرفا منحصر به خالق آن اثر باشد، به عنوان «مهارت» هنرمند یاد میشود.در بررسی اثر هنری به ویژگیهایی که در بیشتر آثار تولیدشده مشترک است، توجه میشود.
تعیین خصوصیات مجموعه آثار یک هنرمند بر اساس مهارت او سبک آن هنرمند نامیده میشود. ویژگی مهم سبک، پدیدآوردن و سازماندهی خلاقانه و بیمانند آثار هنری توسط خالقی منحصربهفرد است. به گونهای که بتوان شیوۀ تکوینیافتۀ خالق این آثار را در طی زمان و دوران هنری او بررسی کرد. بدین معنی که بر اساس تقویم زیستی پدیدآورندۀ آثار، بتوان زمان ساخته شدن یک اثر هنری را در دوران زیست او تشخیص داد.
تنطیم مجموعه آثار آفریننده هنری، بر اساس سیر زمانی زندگی او، به هر یک از آثارش این امکان را میدهد تا به رویدادهای تاریخی و تجربۀ زیستهاش مرتبط شوند. بعلاوه این نوع تدوین آثار، بطور سنتی شکلگیری نوعی از تاریخ هنر بر اساس مدل زیستشناختی در طول زمان زندگی خالق آثار را امکانپذیر میکند. بدین معنا که بررسی زندگی آفرینندۀ آثار از ابتدا تا مرگ او، امکان برداشتی معنادار از آثارش را فراهم میکند. این برداشت همان توضیح سبک وی از ابتدا تا انتهای فعالیت هنریاش است.
این نوع الگوی نوشتن دربارۀ یک هنرمند را میتوان در زندگینامههایی که از رنسانس تا به امروز تدوین شدهاند مشاهده کرد. با شکلگیری تاریخ هنر در اواخر قرن هفدهم، شکلی حرفهایتر و جدیدتر از نوشتن دربارهی خالقان آثار هنری تکوین یافت. این نوع جدیدتر از همان الگوی زندگینامهای در دوران رنسانس تبعیت میکند. با این تفاوت که با یک فهرست منطقی و بر اساس زمان، آثار هنرمند را با زندگی و رویدادهای زیستی او مرتبط و منطبق میسازد. در ادامه به توضیح و دلایل شکلگیری این نوع تدوین تاریخ هنر میپردازیم.
الگوی نگارش تاریخ هنر بر اساس زندگی نامه هنرمند پس از تحقیقات باستانشناسی وینکلمان
دیدگاه شی مادی که در مباحث باستانشناسی اهمیت دارد و آغازگر آن وینکلمان بوده است، بر شکلگیری الگوی تاریخ هنر بر اساس حیات (bio) و زندگی زیستۀ خالقان هنر، موثر بوده است. در این دیدگاه، موجودیت اشیا، یادمانها و نگارهها بدون توجه به زندگی فردی سازنده، طی مدت زمانی طولانی برجای میمانند. در نتیجه باستانشناسان این شی بازمانده از گذشته را بعنوان سندی تلقی میکنند که در رابطه با فرهنگ بوجودآورندۀ آن و نه فرد سازندۀ شی، گواهی بر حقیقت آن اجتماع و فرهنگشان است. براساس این تفسیر تاریخی، اشیا مهر و نشان متمایز اما بدون زمان را بر خود دارند که فارغ از مقصود سازندۀ آنهاست.
انسانشناسی از این نوع تفسیر از مصنوعات انسانی در باستانشناسی را برای تبیین محصولات یک قبیله یا گروه که نمیتوان یک سازندۀ فردی را به آن نسبت داد، بهره گرفته است. اما امروزه با توجه به تعاریف جدید در بازار هنر این نوع دیدگاه توسط انسانشناسان فرهنگی، به چالش کشیده شده است. در این بازار سازندگان قومی و محلی معاصر، مفهوم اروپاییشدۀ خالق بمثابۀ هنرمند را به خود اختصاص میدهند. اما نسبت دادن اشیای برجای مانده از گذشتۀ دور بنام خالق آنها، مستلزم داشتن اطلاعات تاریخی از آن هنرمند است.
تاریخ هنر همواره وابسته به یادمانهای برجای مانده از گذشته است که ارزش هنری دارند؛ همچنین براساس سنت شفاهی یا مکتوب که آثار منحصربهفرد را به زیست یا شرایط اجتماعی خالقانی خاص نسبت میدهند، مرتبط است. اینها پیششرطهای تدوین تاریخ هنر هستند؛ تاریخ هنری که به دنبال شناختن یادگارهای گذشتگان براساس سبک و نیز بافت تاریخی است. وابستگی مفاهیم هنر و هنرمند را در سنت اروپا میتوان تا آثار مکتوبی که از قرن چهارم ق.م باقی مانده است، شناسایی کرد.
فرم و لیست دیدگاه
۱۰۶ دیدگاه
هنرمند واقعی یعنی شور مداوم برای خلق اثر تازه. اگر فکر میکنیم هنرمند هستیم، باید آن را اول به خودمون ثابت کنیم. و برای اثبات آن باید چند سوال از خودمون بپرسیم. مثلا آیا می تونیم ساعت ها وقت بذاریم برای طراحی اثر خودمون ؟ یا اینکه خوابیدن و استراحت را به تمرین ترجیح میدهیم؟ خلق اثر تا چه حد در الویته؟ پرداختن به هنر امری تفننی است؟ یا مثل یک حرفه ی جدی است و روزی چند ساعت را برای آن اختصاص می دهیم؟ آیا شور خلق کردن همیشه در ما تازه است یا فقط گاهی که یه اثر خوب می بینیم هیجان زده می شویم که ما هم چیزی خلق کنیم؟ تا چه حد پیگیر مباحث روز در مورد هنر و هنرمندان هستیم؟ نگاه کردن به دنیای اطرافمان چقدر برای ما معنی دار است و در خلق اثر به آن فکر می کنیم. اصلا وقتی به دنیای ا؟راف نگاه می کنیم شوری برای خلق اثر در ما ایجاد می شود؟ ...
اگر به زبان ساده بخواهیم بگوییم هنرمند یعنی چه؟ باید اینطور تعریف کنیم که هنرمند کسی است که توانایی و قدرت خلق کردن را دارد. خلاقیت مربوط به عصر حاضر یا زندگی جدید نیست. برای رسیدن به خلاقیت نیاز نداریم شخصیت تازه ای خلق کنیم یا حتی یک هنر زیبا مانند هنر نقاشی یا مجسمه سازی یاد بگیریم. کافی است یک ایده داشته باشیم و آن را به یک نقاشی، دستور غذا، ساختمان یا الگوی بافتنی تبدیل کنیم. پس خلاقیت فرآیند است. و هنر هم یک سلسله از این مهارت ها از جمله خلاقیت است. هنر چیزی است که خلق می شود ، پس هنرمند واقعی یعنی کسی که خلق می کند. این موضوع وجه اشتراک تمام هنرمندان است. اما برای خلق کردن نیاز به جرقه ای است و در هر هنرمند این جرقه به فراخور شرایط زیسته و تجربیاتش متفاوت است.
فکر میکنم معنی هنرمند در جدول همین صفحه خیلی کامل توضیح داده شده. با توجه به فهرستی که از طیف متنوعی از هنرمندان در جدول ها قرار دادین به خوبی می شود فهمید که هنرمند واقعی کیست؟
با تجربه ای که در این سال ها در زمینه آموزش هنر داشتم معتقدم ویژگی اصلی یک هنرمند کنجکاو بودنه. هنرمند نیاز به کاوش و نگاه عمیق تر و ورای سطح عادی دارد. قطعا همه مردم تا حدی کنجکاو هستند. اما برای هنرمندان ، پرورش کنجکاوی به معنای توانایی پرسیدن سوالات حتی بیشتر از قبل است.
یه موضوع جالب در مورد تفاوت معنی هنرمند در دیدگاه انسانی و هوش مصنوعی هست که خوبه در مورد بحث بشه. انسان وقتی میخواد هنر و هنرمند واقعی رو تعریف کنه از یک سری واژه ها مثل احساسات و عواطف استفاده می کنه اما هوش مصنوعی وقتی میخواد هنرمند واقعی رو تعریف کنه یا بگه هنر چیست کاملاً تهی از این واژهها پاسخ میده و هیچ حرفی از احساسات نمیزنه. بهعنوان مثال اگر هنر را به طراحی چهره انسان محدود کنیم و از هوش مصنوعی بپرسیم هنرمند کیست اینطوری جواب میده: هنرمند سیستمی هوشمند است که توالی خاصی از پیکسل های دارای کدهای رنگ و مختصات کلی چهره انسان را به تعداد مشخصی مثلا ۱۰ هزار تصویر دارای برچسب را وارد شبکه عصبی خود کرده و اموزش دیده است. سپس برای بازتولید مجدد الگوهای اموخته شده یا همان تصاویر ، تصویر را ایجاد و طی مراحل اولیه شباهت های آن را با کدهای ذخیره شده در شبکه عصبی افزایش و تفاوت های آن را کاهش می دهد. این پروسه آن قدر باید تکرار شود که این سیستم بتواند هنرمند باشد و در لحظه تصویر چهره انسان تولید کند. هوش مصنوعی توسط انسان ساخته شده ولی برای پاسخ به یه سوال انسانی جوابی کاملاً متفاوت از جوابِ خالقان خود میدهد