آندریاس گرسکی و دیگر دانشجویان هم دورهاش (توماس اشترئس، تماس رئف، کندیدا هوفر، الکس هوته و…) همانقدر به مدرسانشان” برندو هیلا بخر” وابستهاند. که این زوج مدرس هنرمند به اگوستساندر، و ساندر به آلبر رنگر پاتچ، و پاتچ به کارلبلوسفلد. آندریاس گرسکی، عکاس آلمانی از فضای عظیم مانند تالارهای بورس، آسمانخراشها، و قلۀ کوهها عکاسی میکند.
تمایل به «تیپنگاری» در حوزههای گوناگون موضوعی (از گیاهان تا انسانها و قطعات صنعتی و ساختمانها)، سنت پیوستهای است. در عکاسی قرن ۲۰ آلمان، هنرمند به هنرمند دست به دست گشته، پرهیز و ریاضت منشی (در عکس گرفتن)، شرط ورود و بقا در این گونهی خاص از عکاسی است.
(همانطور که در مقالههای مربوطه خواهید خواند)، برای شاگردی در کلاس «بخرها»، پیش شرط لازم، انتخاب تکنیکی یکسان و موضوعی ثابت و واحد جهت عکاسی [به مدت چندسال متمادی] بوده. هرچند برخی از این شاگردان آنها بعدها موضوعات متنوعی را در تجربههای عکاسانهشان آزمودند (شتروس و روف). اما آن تمرکز و دقت قاعدهمند در مجموعه تصاویر بسیاریشان قابل ردیابی است (گرسکی،هوفر). شدت و حدت وفاداری خودبخرها به این آموزهها، و تجلی آن در عکاسیشان، هنوز هم نمونهای مثالزدنی و یگانه در تاریخ عکاسی است.
بدون شک عکاسی در دو دههی آخر قرن ۲۰، تحت تأثیر فضای جدی، مستمر، و دقیق همین عکاسان است. عکاسان هم دورهای که موازی با هم، سال به سال پیش میروند. هرکدام در چارچوب دنیای بصری خویش، افزودهای را به تاریخ عکاسی تقدیم میکند.
قطعاً در شمارههای آتی- به تناسب موضوع- به تک تک این عکاسان خواهیم پرداخت. تجربه و تأمل در این نوع از عکاسی، برای بسیاری از عکاسان ملّون مزاج ما- که از این نمایشگاه تا آن نمایشگاه حال و احوالشان [بنا به اقتضای دور و بر] دائم تغییر میکند- چیز به درد بخوری است.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.