
لوسین فروید/ Lucian Freud
لوسین فروید، نقاش و چاپگر، یکی از برجستهترین نقاشان پیکرنمای معاصر به شمار میآید. او نوادهی زیگموند فروید بود. با والدینش از برلین به انگلستان کوچید (۱۹۳۲) و بعد تابعیت این کشور را پذیرفت (۱۹۳۹). در مدرسهی مرکزی هنرها و صنایع دستی لندن (۱۹۳۹) و کالج گولدسمیت (۱۹۳۹-۱۹۴۳) آموزش دید.
فروید در آثار اولیهاش، چهرهی دوستان و آشنایان خود را به شیوهای واقعنما با رنگهای سرد و خاموش و حال و هوای غریب تصویر میکرد (چهرهی فرانسیس بیکن –۱۹۵۲). از اواخر دههی ۱۹۵۰، روش قلمزنی آزادانهتری را با رنگهای پرمایه برگزید، بدون آنکه دقت مشاهدهاش را از دست دهد. وی برای ترکیببندی متعادل و وحدت اجزای تصویر اهمیت بسیار قایل بود. موضوعات نقاشیاش عمدتاً تکچهره و بدن برهنه بودند که غالباً طی چند ماه روی هر یک از آنها کار میکرد. او در بازنمایی پوست و گوشت بدن مهارتی کمنظیر داشت (مادر نقاش–۱۹۸۲). فروید در نقاشی طبیعت بیجانها، فضاهای داخل خانه و صحنههای شهری نیز همان باریکبینی و وفاداری به واقعیت را نشان دادهاست. نمونههای دیگری از آثارش: درون خانه در پدینگتون (۱۹۵۱)؛ دختر با یک سـگ سـفید (۱۹۵۲)؛ انعکاس چهرهی هنرمند در آیینه و دو کودک (۱۹۶۵)؛ مرد گنده (۱۹۷۲)؛ رز (۱۹۷۹)؛ و طرح سر یک مرد (۱۹۹۳).
همانطور که اشاره شد؛ فروید در طول هفتاد سال فعالیتش، همواره علاقهاش به چهره و بدن انسان را حفظ کرد و بیوقفه به بررسی امکانات پرترهنگاری پرداخت. آثار او عمیقاً ریشه در مشاهدهی پیوسته و سختگیرانه دارند. از آنجایی که همیشه از روی مدل زنده کار میکرد، اغلب به سمت آشنایانش از جمله خانواده و دوستان کشیده میشد. آثارش نشاندهندهی حلقهی اطرافیانش و تغییرات در روابطش هستند. او از خواهرهایش توقع داشت تعهد ویژهای داشته باشند و از آنها میخواست که برای ساعتهای متمادی در یک نشست برایش مدل شوند و برای هفتهها، ماهها و در مواردی حتی سالها به این عمل ادامه دهند. او گاهی هم نگاه را به سمت خودش برمیگرداند و در خودنگارههایش هم، همین حد از موشکافی بیرحمانه را به کار میبست. آثار او به ما میگویند که تا چه حد در مشاهده دقیق و سختگیر بوده و تا چه حد به آشکار ساختن فردیت هر انسان، حیوان یا گیاه متعهد بوده است.
خود او دربارهی نقاشیاش میگوید: «من نقاشی میکنم تا با تشدید واقعیت، حواس را بیازمایم و بهجنبـش درآورم. نیل به این هدف بستگـی به شدت درک و احسـاس هنرمند از سوژهاش دارد. بههمینخاطر نقاشی تنهـا هنـری است کـه در آن خصـلتهای بلاواسـطه و شهودی هنرمند شاید بیـش از دانش و هوش ملموسِ او بهکار آید.
نقاش، به عمیقترین درونیاتش دربارهی هر آنچه برایش اهمیت دارد، واقعیت میبخشد؛ این رازی است که بهواسطهی شدت احساسات بر مخـاطب فاش میشود. نقـاش باید عنانِ احساسات خود را رهـا کند و چیزی را کـه غریزی به سویاش کشیده میشود، پس نزند. همین عنانگسیختگی در حکم انضباطی است که هر چیزِ غیرضروری برای هنرمند را دور میاندازد و به سلیقهی او سروشکل میدهد. سلیقهی نقاش باید از درون چیزهایی بروید که در زندگی مجذوبش میکنند، آنچنان که دیگر از خود نمیپرسد «من در هنر چه باید بکنم»…»
او فردی بود با حریم خصوصیِ سفت و سخت که دور خود حصار کشیده بود و ما تنها از راه آثارش میتوانیم او را به عنوان یک فرد بشناسیم. این نمایشگاه جنبههای مختلف عملکرد او را در کنار روابط پیچیدهاش با بعضی از افرادی که برایش مدل میشدند بررسی میکند. نمایشگاه «لوسین فروید: زندگیهای واقعی» بیش از هفت دهه را پوشش میدهد، از اولین کنکاشهای فروید در خودنگاره تا برهنههای بزرگی که در بیست سال آخر عمرش تکمیل شدهاند.
نمایشگاه «لوسین فروید: زندگیهای واقعی» توسط لورا برونی، دستیار کیوریتور تیت در لیورپول برپا شده است. دربارهی اطلاعات بیشتر از این نمایشگاه میتوانید مقالهی «لوسین فروید: زندگیهای واقعی» را مطالعه کنید.
منبع: دایرهالمعارف رویین پاکباز، صفحهی ۱۰۱۰ / مقالات حرفه: هنرمند
مطالعه پیرامون لوسین فروید:
مقالهی «لوسین فروید؛ چشمی که فرو میبلعد» به قلم ایدرین سیرل
مقالهی «بیرحمترین رئالیست دنیا» به قلم بتی آواکیان
مقالهی «ملاحظاتی در باب نقاشی» به قلم لوسین فروید
مقالهی «لوسین فروید: زندگیهای واقعی»، ترجمهی مهدیه کُرد