
دیوید هاکنی/ David Hockney
دیوید هاکنی نقاش، طراح، چاپگر و عکاس انگلیسی، بـه سـبب نوجویی پیگیـر، کمیت و کیفیت آثار و شخصیت سرزندهاش یکی از شاخصترین هنرمندان معاصر به شمار میآید. هنر او غالباً نوعی زندگینامهی شخصی است. نخست در هنرکده بردفورد، یورکشر، آموزش دید و سپس در کالج سلطنتی هنر، لندن، هنرآموزی کـرد. هاکنی به اتفاق جمعی دیگر از نقاشان همچون آلن جونز، پیتر فیلیپس و دریک بوشـر، پس از برپایی کارنمـای گروهـی معاصـران جـوان / ۱۹۶۱، جنبش پاپ آرت انگلیسی را پدید آوردند. سالها بعد او به آمریکا رفت و طی سالها در کالیفرنیا زندگی و کار کرد.
طراحیهای هاکنی با ترکیبی از فاصله و نزدیکی (خودمانی بودن)، حسی از سرزندگـی و گـاه محافظهکـاری در بیـان، ارزش دیـدن دارنـد. میتوان گفت حساسیتی که نبودش سالها در نقاشیهایش به چشم میآمد، اینجا در طراحیها حضوری ثابت دارد. بهترین آثار هاکنی بین ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ خـلق شدهاند و اگـر بخـواهیم بیرحمانه قضاوت کنیم، بهترینهایشان همگی مربوط به دههی اول این دورهاند.
در ابتدا، هنر هاکنی، به نوعی برهم زدن و خنثی کردن انتزاع بریتانیایی بود- سبکی که در وهلهی نخست نام اَلِن دِیوی و راجر هیلتون را به ذهن متبادر میکند- هنری که برآمدش مردان در لباسِ خانگـیِ شلوولِ زنـان و در حـال حمل کیفدستی بود؛ نوارهای تلگراف با نوشتههایی که در توالتها به آن برمیخوریم، آمیزش مخفیانه دو مرد در سرویس بهداشتیهای عمومی یا معـاشقه در زیر دوش.
نقاشیهای اولیـهی هـاکنـی، شـامل تکچهرهها و چشــــــماندازهای پیرامونـش بود. هنگام اقامت در کالیفرنیا یک سلسله نقاشی با موضوع استخر شنا خلق کرد و در اوایل دههی ۱۹۷۰، به شیوهی بازنمایی سنتی روی آورد و چند پردهی دو پیکری کشید «آقا و خانم کلارک و پرسی / ۱۹۷۱». این نقاشیها به لحاظ فراخی فضای تصویری، لطافت نور و سادهسازی فرمهـا در خور توجهاند. شیوهی کارش را در دههی ۱۹۸۰ تغییر داد و با بهرهگیری از شگردهای پیکاسو به نقاشی از اشخاص، فضاهای داخلی و خارجی و مناظر پرداخت. در دههی ۱۹۹۰، مجموعهای با عنوان نقاشیهای بسیار جدید ـ مناظری کمابیش انتزاعی ـ پدید آورد. اخیراً به زادگاهش، یورکشر بازگشته است، در برابر طبیعت و با استفاده از امکانات رایانه و دوربین عکاسی، مناظر این نواحی را بر بومهای متعدد نقاشی میکند «درختان بزرگ نزدیک ورتر / ۲۰۰۷». از نمونههای دیگر نقاشیهایش میتوان به این آثار اشاره کرد: «ما دو پسر به هم چسبیدهایم / ۱۹۶۱»، «نخستین ازدواج / ۱۹۶۲»، «مردی زیردوش / ۱۹۶۴»، «حلقهی لاستیکی غوطهور در استخر شنا / ۱۹۷۱«.
هاکنی با یک سلسله باسمهی شانزده تایی تحت عنوان ترقی یک آدم عیاش، استعداد خود را در چاپگری نشان داد. سپس در اوایل دههی ۱۹۸۰، به عکاسی علاقهمند شد و یک سلسلهفتوکولاژ بزرگاندازه پدید آورد. خود او دربارهی روش عکاسیاش گفته است: «من جهان را نه بر اساس تفسیر یکپارچهی دوربین، بلکه بدانگونه که میبینم از نو میسازم».
او عکاسی را برگزید تا پرسپکتیو سنتی تک نقطهای را مورد سؤال قرار دهد. ارائهی مجموعه طرحهای بزرگی برای اپرا، و به بهترین شکل، طرحهای اپرای «تریستان و ایزولده»، نشان میدهد که آگاهی و دانش او نسبت به فضای چند بعدی تا چه حد افزایش یافته است. ترکیببندیهایی چشمگیر و در ابعاد بسیار بزرگ متشکل از عکسهای کوچکتر. آثاری که در عین به تصویر کشیدن هر جزء کلیتی از یک فضا، چهره یا حرکت را از زوایای مختلف نشان میدهد. با دوربینهایی که روز به روز کوچکتر میشدند. او عکسهایی با پرسپکتیوهایی روز به روز بیشتر و متنوعتر، خلق میکرد.
دو دههای میشود که از اوج گرفتن عکاسیهای دیوید هاکنی میگذرد. در طول این مدت بیش از حد تصور دربارهاش مقاله نوشته شده است. پیرامون آثار عکاسی وی بحث شده است. شیوهی کارش توسط هر عکاسی حداقل برای یکبار هم که شده مورد تقلید قرار گرفته. در نتیجه این سؤال پس ذهن همهی اهل هنر هست که آیا هنرمندی مشهورتر از او هم در طی این بیست سال ظهور کرده است؟
منبع: دایرهالمعارف رویین پاکباز، صفحهی ۱۶۲۰/ مقالات حرفه: هنرمند