مدخل حرفه هنرمند و پرونده‌های گوناگون در شماره‌های مختلف نشریه

پنجره‌ی همسایه: آنتونی تاپیس (۱۹۲۳)

 

آنتونی تاپیس اینک در هشتاد و سه سالگی، بعد از پیکاسو و میرو، یکی از سه هنرمند بزرگ نقاشیِ نوین اسپانیا شناخته شده و مانند آن‌ دو هموطن خود، شهرتش از مرزهای اسپانیا گذشته است. او از شهرتی برخوردار است که کمتر هنرمند زنده‌ای شاهد آن بوده است.

در سال‌های ۴۷ _ ۱۹۴۶ تاپیس در طراحی‌های خطی از چهره‌اش، خود را همچون پیشگو، جادوگر یا شعبده‌بازی نشان می‌دهد که با نگاهی نافذ و رو در رو، میان عناصر و اشیای جادویی قرار گرفته و گویی در حال احضار نیرو‌هایی مرموز و مافوق طبیعی است. حالت دست‌ها که یا به علامت تسلیم و احترام روی سینه قرار دارد و یا در حال تماس با هاله‌ی جادویی اشیا بر فراز آن‌ها نگه داشته شده، اعترافی به علایق پنهانی او در این زمان است. اولین نشانه‌های گرایش تاپیس به آموزه‌های عرفانی و فلسفی «رامون لول» در این آثار، دیده می‌شود. این فیلسوف و حکیم الهی، شاعر، دانشمند، و مبلغ مذهبی، بسیار مورد احترام هنرمندان گروه «دو آل ست» بود. اعضای سوررئالیست این گروه که به عرفان و فلسفه جهانی علاقه داشتند، لول را استاد خود و در ردیف یاکوب بوم، آنتونی گائودی، و ماکس ارنست می‌دانستند. برتون در بیانیه‌ی سوررئالیستی خود، نام او را همچون استاد و حامی مقدسی متذکر می‌شود. آنچه سورئالیست‌ها و در نتیجه تاپیس را مجذوب اندیشه‌های لول می‌کرد شیوه‌ای بود که این فیسوف مابین شاخه‌های مختلف علوم ارتباط برقرار می‌کرد و خود او آن را «هنر ترکیب» می‌نامید.

تاپیس در نقاشی‌های سوررئالیستی خود با استفاده از رنگ، نور و سایه، فضاهای جادویی و غیرواقعی موجودات هیولایی و از ریخت افتاده را تصویر کرد و در برخی آثار خود در برابر مذهب موضعی ریشخند‌آمیز گرفت. فیگورهای خیالی او چند سال بعد به تدریج با نشانه‌ها و خطوط نامفهوم همراه شدند و توده‌های ابرمانند ذرات کهکشانی در تضاد با خطوط، خراش‌ها و نوشته‌ها قرار گرفتند. سوررئالیسم به تاپیس کمک کرد تا از کیفیات ظاهری پدیده‌های مرئی فراتر رود و تصویر خیالی را همچون راهی به سوی جوهر و اساس در نظر گیرد. طراحی‌های سوررئالیستی و کمپوزیسیون‌های معمایی او تحت تاثیر موسیقی واگنر و نقاشی‌های کله و میرو، احساسات رمانتیک را با روح سوررئالیستی درهم آمیخت. تاپیس در این‌باره می‌گوید: «راه جادویی را انتخاب کردم تا تمایز میان واقعی و غیر واقعی، تمایز مابین اشیای خاص و هستی عام را از میان بردارم. این برخورد هاله‌ای جادویی به آثار من بخشید.»

در اینجا هم هنرمندانی هستند که مصالح، شگردها و گاه حتی نشانه‌های آثار او را از منابع دست دوم به عاریت گرفته و در کار خود استفاده می‌کنند. برخی ویژگی‌های کار تاپیس، مانند راحت‌الحلقوم بلعیده، هضم و تقلیدی شده. اما تأثیرگیری شتابزده از جذابیت‌های سهل‌الوصول آثار دیگران تنها به رواج نشانه‌ها، رفتارها و کلیشه‌هایی می‌انجامد که نه تنها پیوندی با کار این هنرمندان امروزی و اینجایی ندارد بلکه در کار خودِ آن هنرمندان تثبیت شده نیز مورد نقد و پرسش قرار گرفته است. اگر تاریخ هنر و نقد هنری در ایران هنوز ضعیف و نوپاست، اما در دنیای بزرگ هنر، زمان با قدرت و بیرحمی کار خود را می‌کند: تصفیه تاریخی.
در مورد تاپیس هم بد نیست ببینیم نوآوری کار او چه بوده است و آیا در خور مقامی که اینک در تاریخ هنر اشغال کرده، هست یا نه؟

.

مطالعه‌ی مقالات این بخش:

«آنتونی تاپیس/ زندگی و آثار» به قلم ثمیلا امیرابراهیمی

«تاپیس و نقد: وقتی که مس طلا نمی‌شود» ثمیلا امیرابراهیمی

«درباره‌ی همه چیز نگرانم» گفت‌وگوی سرافین گارسیا ایبانز با آنتونی تاپیس

سبد خرید ۰ محصول