پرونده‌ی مایکل کنا

پنجره‌ی همسایه: مایکل کنا (۱۹۵۳)

 

مایکل کنا از آن عکاس‌های “دیدنی” است. به این اعتبار که آثار او بیشتر ازآنکه دستمایه‌ای برای اندیشه‌ورزی کلامی باشد، فراخوانی است برای تجربه‌ی دیداری و بصری. مدخل ورودی به آثار او، ظرایف تصویری است؛ و حجم این ظرایف را قدرت پذیرش بیننده تعیین می‌کند.آثار کنا را باید (یا بهتر است) از سرچشمه نوشید.رودررویی با چاپ‌های اصل کوچک سیاه و سفید او که همه جا به “تکه‌های جواهر” از آن یاد می‌شود، تجربه‌ی مغتنمی است که با آنچه در کتابش (و بعد در این مجله) چاپ می‌شود قطعا فاصله‌ها دارد.
او هرچند متعلق به این سال‌ها، و نسل عکاسان پسامدرن است ولی از موضوعات معمولی (چشم‌‌‌انداز و معماری) عکس می‌گیرد. به این ترتیب، کنا برای بسیاری مرموز و درک ناشدنی باقی می‌ماند. یا به تعبیر پیتر بانل: « عکاسی برای سنت‌گرایان بسیار “پیشرو” است، و در همان حال برای آوانگاردها بسیار “محافظه‌کار” می‌نماید».

مطالعه‌ی مقالات این بخش:

مقاله‌ی «پیوند میان رمانس و واقعیت» به قلم پیتر سی. بانِل

مقاله‌ی «کسب اجازه از طبیعت» گفت‌وگوی بروکز یانسن با مایکل کنا

مقاله‌ی «هوکاییدو» به قلم دایدو موریاما

مقاله‌ی «زندگی زیباست» گفت‌وگوی کارول گلابر و مایکل کنا

سبد خرید ۰ محصول