بخشی از متن:
مسئله این است که واژهی اگزوتیک (exotic)، خود به خود واژه قشنگ و خیالانگیزی است. این واژه در اصل انگلیسی، در توصیف چیزی به کار میرود که غریب و بیگانه باشد و در عین حال جذاب. این واژه را به همین معنا میتوان در توصیف کارهای اخیر شیرین نشاط به کار برد. از چشم بیننده غربی کارهای او حتماً و به شدت اگزوتیک است. اما ما به هنگام تماشای کارهای او installationها یا چیدمانهای دیداری و شنیداری او، نه با چیزی اگزوتیک، که با فضاهای آکنده از یک exoticism روبرو میشویم. برای این اصطلاح راحت نمیتوان در فارسی معادل پیدا کرد. غریب و غرباگرایی غریبگردانی برای مثال، معادلی نه رساست و نه چندان گوشنواز.
ما در واقع با افزودن پسوند ism به واژه مورد نظر آن را از حوزه قاموسی خارج کردهایم. به حیطه گفتمانی انتقال دادهایم. در این حالت، اگزوتیسم دیگر نه فقط یک مفهوم که یک جریان فرهنگی است. گستره این جریان از حد کارهای شیرین نشاط بسی فراتر میرود. غرضم از این نوشته هم بیشتر روشن کردن یا به دست دادن تعریفی از همین جریان است ضمن آنکه به کارهای شیرین نشاط در نمایشگاه اخیرش در مونتریال به عنوان یکی از موفقترین و مطرحترین مصادیق این جریان میپردازیم. اگزوتیسم به مفهوم عام یک نحوه دیدن است. یک طور نگاه است. به لحاظ اینکه در این نحوه دیدن نگرنده کیست و موضوع دیدن کیست یا چیست، میتوان گفت که اگزوتیسم در اساس نگاهی است از غرب به شرق. در اینجا، آن چیزِ دیده شده یا نگریسته شده «ما» هستیم.
اما اگزوتیسم در جذابترین شکلش وقتی است که نگرنده و هم نگریسته شده یکی باشد. در این صورت اگزوتیسم یک طور دیدهشدن، یا تمایلی برای گونهای دیدهشدن است. ما برای یافتن سمیوتیک کارهای نشاط، این تعریف را بیشتر توضیح خواهیم داد. در اینجا میتوان گفت که اگزوتیسم به این معنا نحوهای از بازنمایی (representation) است. بازنمودی از ماست به دست خودمان آنگاه که اساس آن را از دیدگاهی غربی گرفته و در خودتجسد (embodiment) بخشیده باشیم. آیا اگزوتیسم همان شرقشناسی است به مفهمومی که ادوارد سعید مراد منظور کرده است؟
(دربارهی اگزوتیک و دیگر اصطلاحات هنری به زبان انگلیسی بخوانید.)