۱) بوی خوش بوهای خوش یا به فارسی میانه هوبوی (hu-bōy) در اسطورۀ جمشید پدیدار شدند: چهار عطر گیاهی، بان، کافور، عود، گلاب، و دو عطر حیوانی: مشک و عنبر. (شاهنامه، جمشید، 42) آورندگانِ این بوهای خوش و دیگر زینتها چون جواهر و طلا و نقره و ادویه، دیوان و شیاطین بودند. (طبری، 1:118) در اوستا اهورامزدا به جم (که حاضر به قبول نبوت نشده و تنها پادشاهی را میپذیرد) دستور میدهد تا غار بزرگی بسازد و در آن از تخمۀ هر حیوان و گیاه گردآوری کند. یکی از وظایف او، گردآوری تخمۀ همۀ گیاهان هر چه بلندتر و خوشبوتر است. (وندیداد، فرگرد 2، بخش 2، بند 28) به جز تقسیمبندی گیاهی و حیوانی، از نظر نحوۀ پخش بو نیز مواد معطر به دو دسته تقسیم میشدند: بوی خوش، یا سوزاندنی بود که دود آن فضا را معطر میکرد یا به شکل روغن، که بر چیزها آغشته میشد. نوع دوم، گاه برای نوشتن نامه به مقامات عالیه به کار میرفت: قلم را به جز جوهر به بوهای خوش گرانقیمتی چون مشک و عنبر نیز میآغشتند تا نامهها خوشبو شوند، (شاهنامه، فریدون، 879، پانویس 18) یا در بافت موی سر از آن بهره میگرفتند (فریدون، 454). دستهبندی دیگر، این بود که بوهای خوش، یا ساده (مفرده) بودند، یا ترکیبی (مرکبه). مشک و عنبر یا کافور و عود، هر کدام موادی بودند که به خودی خود خوشبو بودند. اما...
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.