گاه رخدادهای تاریخی به واسطهی آثار هنری ماندگار شدهاند و گاه همین رخدادها پشت شهرت این آثار پنهان ماندهاند. در پروندهی پیشرو برآنیم تا رخدادهای تاریخی پشت برخی از آن شاهکارها را نقل کنیم. آثاری که انتخاب کردیم همه در دو معیار مشترکند: گرچه همهی آنها در ژانر «تاریخی» میگنجند اما شامل رخدادهای اسطورهای و شبهاسطورهای نمیشوند. ضمناً در پرداخت وقایع تاریخی، حدی (ولو اندک) از عینیت در بازنماییشان وجود دارد و مطلقاً واکنشی استعاری یا نمادین به آن رخداد نیستند. در پایان ذکر این نکته واجب است که هر نقل و روایتی از رخدادهای تاریخی کموبیش مانند همین آثار هنری، قضاوت و جهتگیری دارد.

«نیاکان تو به یونان حمله کردند و باعث خسارات و ویرانیهایی در کشور ما شدند گر چه ما هیچکاری برای تحریک و خشمگین کردن آنها انجام نداده بودیم. من به عنوان فرماندهی عالی تمام یونان به آسیا حمله کردم چون آرزو دارم که ایرانیان را برای این کردار کیفر دهم»
این متنِ نامهایست که در تاریخ به «اسکندر مقدونی» نسبت داده میشود. شاید (به احتمال فراوان) متن این نامه مانند هر سند و روایت دیگر تاریخی دستخوش تغییرات فراوانی شده باشد اما چیزی که کاملا واضح مینماید دلیل حملهی اسکندر به ایران است. این نامه پس از آن نوشته شد که «داریوش سوم» در نامهای خطاب به اسکندر ازو خواسته بود که مادر و همسر و فرزندان وی را آزاد گرداند و در ازای آن میزان قابلتوجهی از قلمرو هخامنشیان در آن زمان را به دست آورد.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.