مقداد لرپور نقاشی‌ست مقیم دریا.

او بر ساحل می‌ایستد و دار و درخت، صخره‌ها، گُل‌ها، مرجان‌ و امواج را با فرم و رنگ می‌سراید.

جلوی کار او متوقف می‌شویم همانطور که جلوی دریا می‌ایستیم. او فراخوان دریا را می‌شنود و مثل هر آدم دیگری مجذوب آن می‌شود. هنر او غوطه‌ور شدن و خیال‌پردازی در رمز و راز این صداست. چرا دریا مسحورمان می‌کند؟ هنر لرپور احضار بصریِ این سحر است.

در همین مسیر بود که او تعدادی از زیباترین مناظر دریایی هنر معاصر ایران را ترسیم کرد و در نمایشگاه «دریابار» به نمایش گذاشت؛ دریاهایی که عمق داشتند، باد آرامی بر آن می‌وزید، و حرکت سنگین امواجْ سکوتی موقر به دریا می‌داد.

در نمایشگاه انفرادی تازه او، با عنوان «باد نشی» باز هم بازیگر اصلی دریاست. این دریا استعاره‌ایست از همه چیز؛ صحنه‌ای که همه‌ی ماوقع در آن رخ می‌دهد؛ افقِ ازلی-ابدی چیزها. بر لبه‌ی این دریا، سکو یا صخره‌ایست که اشیایی همزمان غریب و آشنا در آن حاضر می‌شوند. درخت‌ها، پرندگان، و گل‌ها که کم‌وبیش در این جهان اثیری مسخ‌شده‌اند. مسخ به این معنا که برهنه‌‌‌ و پالوده ‌شده‌اند، باد و سرمایی بر آنها وزیده و در آشوب و پیچ‌وتابی مرموزند. پیچ‌وتاب آنها، به خصوص با پس‌زمینه‌ی طوفانی آسمان، احساس دراماتیک‌تری را تداعی می‌کند.

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.