اولین باری که با عکسهای گرگوری هالپرن مواجه شدم، مربوط به دورهای بود که روی کارهای نسل جدید عکاسان آژانس مگنوم متمرکز شده بودم. در سایت مگنوم، مطلبی میخواندم که راجع به کتابی از او به نام «دفتر طراحی اوماها (2019)» بود. هالپرن عکسهای این کتاب را در طول چهارده سال حضور مداوم در شهر اوماها، واقع در ایالت نبراسکا، ساخته بود. تا پیش از دیدن این کتاب، نبراسکا را با فیلم مشهور الکساندر پین «نبراسکا (2013)» به یاد میآوردم. فیلمی جادهای و سیاه و سفید با لانگشاتهای تماشایی که این ایالات را در فضایی مینیمال و پر از سکوت به تصویر کشیده بود. هالپرن اما به عنوان کسی که اهل نبراسکا و مشخصاً «اوماها» نبود، در چالشی میان مستندنگاری متعهد به واقعیت و شیوهای بیان شخصی، اوماهایی رنگی، و نزدیک به آدمهای این شهر ساخته بود. کتاب شامل قطعات کوچکی از کانتکت شیت عکسهای این مجموعه بودند که در قالب یک دفترچه با کاغذهای رنگی منتشر شدهاند. از همان کتاب متوجه رویکردی در عکسهای هالپرن شدم که شیوهای متضاد با تعریف کلاسیک از عکاسی مستند داشت؛ روایتی که به تو نشان میدهد اما در درک تو از تصویری که داری مشاهده میکنی، اختلال ایجاد میکند. هالپرن در «دفتر طراحی اوماها» با تمرکز بر مردان، به...
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.