«در یک روز نسبتاً خوش بهاری، خورد شدن سرودست دانشجویان و صدای شکستن شیشههای دانشگاهها در سراسر کشور، آغاز انقلاب فرهنگی را اعلام کرد.»۱ این نقطهی آغاز – یا گسست – به وضعیتی تمامیتخواه در عرصهی فرهنگ منتهی شد؛ و پس از گذشت چند دهه فرازونشیب همچنان اینطور مینماید که «در به همان پاشنه میچرخد» – هرچند که لولاهای آن از کار افتاده باشد و به زورِ دستهایی از آن محافظت شود! برآیند آنچه به اسم «انقلاب فرهنگی» رخ داد، چیزی نبود جز نفی هر نوع تکثرگرایی و حقِ «استقلال» از قدرت حاکم در حوزهی فرهنگ؛ و ایجابهی از پی آن، فرهنگی بهظاهر یکدست بود به نام «استقلال» با تعینِ «اسلامی» – استقلال از غرب و شرق – که در عمل همان استقرار یکجانبهی قدرت بود در برابر تمام شئون اجتماعی.
برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.
فرم و لیست دیدگاه
۱ دیدگاه
روشنایی بخش گذشته و چراغ راه آینده ،