چند سال پیش، برای پژوهشی در مورد شاهنامه فردوسی، به دنبال تصویر برخی از نسخههای خطی و قدیمی میگشتم. تعدادی از این نسخهها در کتابخانهی دولتی خودمان قرار داشت اما مراجعه و پیگیریهای من به هیچ جایی نرسید. اول که گفتند امکان بازدید نیست و باید درخواست بدهید و بعد که خواستم درخواست بدهم شرایط درخواست را اعلام کردند که باید توضیح بدهید برای چه میخواهید و چه پروژهای دارید و پروژهتان را چه کسی تایید کرده و از کجا هستید و اصلا حرف حسابتان چیست و پولش را کی میدهد (که منظور پول چند قلم کپی و سیدی تصاویر بود) و پول توی سرت بخورد، اصلا نمیدهیم که نمیدهیم!
همان زمان، به صورت موازی رد پای برخی نسخههای دیگر را که معلوم نیست چه زمانی به «چپاول» رفته و در موزههای غربی قرار داشتند پیگیری کردم. از برگ به برگ و صفحه به صفحهی این نسخهها، با بالاترین کیفیت ممکن تصویربرداری شده و همه به رایگان در تارنمای موزهها قابل دسترسی بود. از شما چه پنهان که پیش خودم گفتم «ای کاش این استعمارگران غربی، همین چند نسخهی باقیمانده را هم چپاول کرده بودند تا امروز خیرشان به ما هم میرسید!
***
در بین تصاویر تازه منتشر شده از عهد قاجار، عکسی وجود دارد که بنابر توضیح جناب عکاسباشی «به اتفاق» و برخلاف رضایت شخصی که در تصویر حضور دارد گرفته شده. عکس مربوط به باستانشناسی غربی است که یک کتیبهی بزرگ را از زیر خاک بیرون کشیده. این صحنه، مشتی نمونهی خروار خروار کشفیات باستانشناسی است که به ویژه از دورهی قاجار و طبیعتا به دست مستشرقان غربی انجام شدند و به ناگاه تصویر جدید و به کلی متفاوتی از پیشینهی تاریخی ایران به دست دادند.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.