محسن راستانی از مجموعه‌ی «خاطرات جنگ» 1388

برهم‌کنشی عکاسی و حافظه‌ی جمعی جنگ در عکاسی معاصر ایران / صیاد نبوی

حافظه‌ی جمعی، گذشته‌ی مشترکی است که جوامع با ارائه‌ی این گذشته‌ی مشترک و بازنمایی آن، در پی یافتن ریشه، هویت و پیوندی جمعی هستند. در واقع حافظه‌ی جمعی از خرده حافظه‌هایی تشکیل شده است که گروه‌های مختلف اجتماعی، همچون نهادهای دولتی، مذهبی و آموزشی و… در ساختن آن نقش دارند. صیاد نبودی با استفاده از مفهوم حافظه‌ی جمعی و تفسیر آن به سراغ عکاسانی رفته است که در دوره‌ای، کارهای خود را به جنگ اختصاص داده‌اند. باید توجه داشت که جنگ علاوه بر این‌که مقوله‌ای سیاسی است، به عنوان یک مقوله‌ی فرهنگی نیز مطرح است. جوامع، پس از پایان یافتن هر جنگی، به عنوان یکی از مهم‌ترین وقفه‌های تاریخی هویت‌ساز در حیات هر ملتی، درصدد حفظ یاد و خاطرات آن برمی‌آیند. به همین دلیل عکس‌ها‌، که جایگاه بسیار ویژه‌ای در ثبتِ خاطرات شخصی و عمومی بر عهده دارند، به عنوان یکی از مهم‌ترین ملزومات در شکل‌گیری حافظه‌ی جمعی به شمار می‌روند.

اما آیا حافظه‌ی جمعی شکل‌گرفته از عکاسی جنگ در طی جنگ هشت‌ساله‌ی عراق علیه ایران، متفاوت است؟ و این که آیا در دوره‌ی پس از جنگ هم نیازی به ایجاد و سوق دادن به چنین حافظه‌ی جمعی‌ وجود داشته است؟ صیاد نبوی با تحلیل مجموعه‌‌عکس‌های جنگ از عکاسانی چون؛ محسن راستانی، مهدی منعم، فاطمه بهبودی، نیوشا توکلیان، بابک کاظمی، عباس‌کوثری، صبا علیزاده، محمد غزالی و… سعی دارد تا با تأکید بر نقش مفهوم حافظه‌ی جمعی از خلال عکس‌های جنگ این عکاسان به این پرسش‌ها پاسخ دهد.

 

بخشی از مقاله:

در بسیاری از مباحث پیرامون مفهوم حافظه‌ی جمعی، سه حافظه‌ی تاریخی، جمعی و فرهنگی را اغلب مترادف دانسته‌اند. اما باید توجه داشت که این سه با وجود اشتراکاتی که دارند، تفاوت‌هایی نیز با هم دارند. در حقیقت اگر حافظه‌‌ی تاریخی را پهنه‌ی گسترده‌ای بدانیم که در برگیرنده‌‌ی اطلاعات و داده‌های رویدادهای تاریخی دیرپا یا گذرا است، حافظه‌‌ی فرهنگی در برگیرنده‌‌ی خاطره‌های فرهنگی با آداب و سنن، میراث مکتوب و آفرینش‌های هنری و فرهنگی است. بنابراین با وجود این‌که می‌توان از حافظه‌های تاریخی و فرهنگی به صورت جدا صحبت کرد اما در اغلب موارد این دو باهم شکل می‌گیرند. و به‌هم وابسته و برهم‌کنش هستند. به نوعی، حافظه‌ی جمعی را می‌توان حاصل‌جمعِ حافظه‌ی تاریخی و حافظه‌ی فرهنگی دانست که به عنوان زیرمجموعه در آن نقش‌آفرین هستند. بنابراین در هم آمیختگی خاطره‌‌های تاریخی ــ که عمدتاً اتفاقات و رخدادهای تاریخی و عینی هستندــ با خاطره‌‌های فرهنگی است که از آن به عنوان «حافظه جمعی» یک ملت یاد می‌شود.

 

نیوشا توکلیان در مجموعه عکس‌های خود با عنوان مادران شهدا، به سراغ مادران عزاداری می‌رود که پس از گذشت سال‌ها از جنگ، هنوز در غم از دست دادن فرزندان خود هستند و نمایشگر زنده‌ای از میراث خشن جنگ است. اگرچه این مادران ــ به گفته توکلیان ــ از این که پسرهایشان در کرمانشاه، شلمچه و دزفول در برابر عراق برای دفاع از خاک ایران جنگیده‌اند، راضی هستند.

 

فاطمه بهبودی مادرانی را به تصوير در می‌آورد که همچنان با اميد زنده بودن فرزندان زندگی می‌کنند و جنگ هنوز برای آنان دفتری تمام نشده است. و قصه‌ی جنگ برای آنان هنوز تمام نشده است. مجموعه‌عکس مادران انتظار، روايت تصويری از زندگی مادر شهدای مفقودالاثر دوران جنگ است که سال‌هاست منتظر آمدن فرزندان‌شان هستند.

 

در دوره‌ی پس از جنگ، «بایگانی» این عکس‌ها و سیاستِ عرضه‌ی آن‌ها، نقش بسیار مهمی را در شکل‌دهی به حافظه‌ی جمعی بر عهده دارند چرا که با بایگانی و نمایش آن‌ها است که خاطرات پیوسته و حافظه‌ی جمعی شکل می‌گیرد. در حقیقت این نوشته نحوه‌ی استفاده از بایگانی‌ها را مورد بحث قرار می‌دهد نه استفاده از عکس را به عنوان یکی از ابزار‌های تبلیغاتی. چرا که اغلب همین عکس‌هایی که در دوران جنگ نقش تبلیغاتی و خبری داشتند در آینده قرار بود نقش مهمی در شکل‌دهی به حافظه‌ی جمعی جامعه و نسل‌های آینده را داشته باشند.

سبد خرید ۰ محصول