
عکاسی خبری
عکاسی خبری، امروزه نقشی در ژورنالیزم ایفا میکند که به نظر کارین ئی. بکر، ماحصل تحول تاریخی استفاده از عکس و، بستریست که نشریات جنجالی فراهم آوردهاند. به نحوی که امروزه، عکاسی، مبدل به ابزاری اساسی برای بازنمایی اخبار و رویدادها شده است.
عکاسی، تاریخی طولانی و پر افتوخیز در روزنامهنگاری یا ژورنالیزم غربی دارد. عکاسی، به رغم حضور کاملاً آشکارش در نشریات روزانه و هفتگی قرن گذشته، بهندرت به صحنههایی که قرار است در آنها مورد بحث تحقیق و تفکر قرار گیرد، اجازهی ورود مییابد. تا وقتی که تمایز بین اطلاعات و سرگرمی برقرار است، شرایط تغییر نخواهد کرد. در مقابل جذابیتهای سبک و پیشپاافتادهی امور مردمپسند، از خمیرمایهی جدی ژورنالیزمی دفاع میشود. این برای خوانندگان روشنفکر جذابیت دارد. بدین صورت عکاسی در زمرهی عناصر مردمپسند قرار خواهد گرفت. از قلمرو نشریات جدی تبعید خواهد شد. صحنههای این دیدگاه هیچجا آشکارتر از صفحات و مباحث نشریات جنجالی نیست. در آنجا از جلوه و جذابیت فرضی عکسها برای معیاری جهت داوری و سرانجام تخطئهی روزنامههای جنجالی استفاده میشوند. آن هم به مثابه نشریاتی «صرفاً» مردمپسند.
تاریخ این پیوند بین عکاسی و نشریات جنجالی به استفادهی متوالی از عکاسی در سه نوع متمایز از نشریات میرسد. نخست در گاهنامههای نخبهگرایانهای که سنت تثبیتشدهای از تصویرسازی [illustration] داشتند. دوم، در نشریات جنجالی با جذابیتهای مردمپسندتر. و تقریباً همزمان در ضمیمههای هفتگی که به عنوان ارگانهای معتبر نشریات روزانه منتشر میشدند. کند و کاو در این تاریخ تحول گفتمانهای پیرامون عکاسی خبری، انکشاف گفتمانهای مربوط به عکاسی خبری را آشکار میسازد.
باورهای مربوط به سرشت این رسانه همچنان جایگاههای عکاسی در نشریات امروزی را تعیین میکند. این باورها که عکسها تصاویر بیواسطهای از رویدادها هستند. ممکن است بنیانی بوده باشند برای تلقی عکس به مثابهی خبر از سوی نهادهایی که اعتبارشان استوار است بر سندیت و صحت گزارشهایی که از گوشه و کنار جهان تهیه میکنند.
با این حال، در اینجا تناقضی نهفته است.
چون عکاسی خبری یا فتوژورنالیسم وقتی به مثابهی یک رسانهی کاملاً بصری شکل میگیرد، در عین حال قرار است آن فرایندهای اندیشگرانهای را که ژورنالیزم به شکلی ویژه به آنها میپردازد یا میپروراند، دور بزند. جذابیت عکاسی خبری –که در مقایسه با آن فرایندهای اندیشگرانه یا روشنفکرانه، بسی بیواسطهتر و مستقیمتر است– تهدیدی برای عقل و برای میراثی تلقی میشود که [گویا] نهادهای ژورنالیستی از نهضت روشنگری بردهاند. تنش ذاتی نهفته در این کنار هم قرار گرفتن عکاسی و ژورنالیزم وارد گفتمانی میشود. در آن گفتمان این دو رویه با هم همزیستی دارند. با ردگیری تاریخ این گفتمان، میتوان الگوهایی از به کارگیری و ساختارهای ژورنالیستیای که به عکاسی متوسل میشوند یافت. ساختارهایی که از محبوبیت آن بهره میبرند یافت. در حالی که همزمان با این، بخشهای نخبهگرایانهی نشریات روزانه را منحصراً در شکلهای کلامیِ کار ژورنالیستی [از گزند آن!] محافظت میکنند.