مقالهی «میلتون گلیزر؛ از موراندی تا پیکاسو» مکالمهی براد هالند با میلتون گلیزر است. حمیدرضا کرمی آن را به فارسی برگردانده است. میلتون گلیزر، به عنوان یکی از بنیانگذاران استودیو «پوشپین» به احیای تصویرسازی در سالهای دههی ۱۹۶۰، زمانی که تصور میشد عکاسی تمامی عرصهها را فتح کرده است، کمک کرد. گلیزر پس از تحصیل در دبیرستان هنر و موسیقی، و سپس «کوپر یونیون» در نیویورک به فراگیری باسمهی سیاهقلم (اچینگ) نزد جورجو موراندی نقاش در بولونیا پرداخت.
پیشنهاد تماشا: مستند غبار جورجیو موراندی
بخشی از مقاله:
میلتون گلیزر در یک سخنرانی در سال ۱۹۹۸۱، به دو قطب مخالف، یعنی موراندی و پیکاسو، به عنوان “دو سرمشق هنری” خود اشاره کرد. هنرمندانی که تحتتاثیر دو کشش متضاد پیش میروند، اغلب راه فلاکت را در پیش میگیرند. اما آنهایی که موفق به مهار آن شوند، بیگمان جلوه میکنند. طراحیهای میلتون گلیزر، که بیشتر به واسطهی تبحر در دیزاین شناخته میشود، بیش از پیش رنگوبوی شخصی و روحانی گرفتهاند. انسجام و یکپارچگیای که میلتون به آثار خود میبخشد، او را به یک تکیهگاه و منبع الهام برای بسیاری از هنرمندان، و از جمله خود من، بدل کرده است.
از نظر میلتون گلیزر، پیکاسو و موراندی، نشاندهندهی طیف کامل تواناییهای هنرمندانهی آدمی هستند. موراندی ذهنیت بسته و محدودی داشت. و به نوعی آدم تنگنظر و غیرشهریای به حساب میآمد. او یک بار به پاریس رفت، از آنجا خوشش نیامد و دیگر هرگز به آنجا بازنگشت. او فروتنانه زندگی کرد و یک بوروکرات دانشگاهی بود. او هفتهای سه بار در دانشگاه تدریس میکرد. هرگز ازدواج نکرد. و به نظر میرسید، به پول، شهرت و زنان علاقهای ندارد. او تثریبا فقط سه پرتره کار کرد، بقیهی آثار او همه چشمانداز و منظره هستند….