بخشی از متن:
اینکه «چرا بینالهای تأثیری بر هنر معاصر ندارند؟» شاید در ایران چنین باشد ولی این سؤال در مورد سایر بینالها قطعیت ندارد. در بینال حاضر و هم در نخستین بینال، جامعه هنری شاهد به نمایش گذاشتن پارهای از واپسگراترین نمونههای تصویری بود که معمولاً در پاساژها و پشت ویترین مغازهها برای فروش عرضه میشود. در حالی که لازم است بینال مُعرّف آخرین تلاشها، جستجوها و پژوهشها در زمینه هنرهای تصویری باشد. این درست به مثابۀ آن است که در سمیناری علمی که قرار است مُعرّف آخرین تلاشها، پژوهشها و دستاوردها باشد، فردی الکل «تقلبی» را به عنوان دستاوردی نو ارائه کند. و در عین حال به سمینار هم راه پیدا کند.
تصوّر چنین امری در زمینههای علمی حتی برای یک لحظه غیر ممکن است. ولی متأسفانه در زمینه هنرهای تجسمی – به ویژه هنر معاصر ایران – نه تنها امکانپذیر، بلکه عادی است. به همین دلیل، مسلماً بینالها تأثیری بر هنر معاصرمان نخواهند داشت. زمانی که اینگونه عمل شد، همۀ آنهایی که به نحوی در شکلگیری بینال سهیم بودهاند هیچ توجیهی برای مردود شمردن آثار راه نیافته به نمایشگاه نخواهند داشت. مشکل بینال در نداشتن «معیار» است. تا زمانی که سیاست کارگزاران بینال، راضی نگه داشتن تمام قشرهای جامعه هنری است (اعم از: پیشکسوت، نوپا، فرصتطلب، اصیل، بازاری، نان به نرخ روز خور، پیشرو، مرتجع، صادق، و… باشد) مسلماً وضع به همین منوال خواهد بود و راهی برای گریز از آن نیست.
چرا برای فعالیتهای کماهمیتتری نظیر برگزاری نمایشگاه نقاشی برای حمایت از زلزلهزدگان، یا «جلوههایی از هنر معاصر ایران» و یا ارسال آثار برای نمایشگاههای خارج از کشور از هنرمندان منتخبی دعوت به عمل میآید، ولی هنگام برگزاری بینال نقاشی که باید مُعرّف آخرین تلاشها، پژوهشها و یافتهها در زمینه هنرهای تجسمی امروز باشد، دعوت عام صورت میگیرد و در روزنامهها اطلاعیه چاپ میشود. کجای دنیا به هنگام برگزاری بینال دعوت عام میشود؟ مرکز هنرهای تجسمی برای این دسته از حمایتها، تشویقها، راه باز کردنها و شناختن چهرههای جدید، فرصت و راههای متعددی پیشرو دارد که میتواند در فاصلۀ بین این رخداد، به انجام رساند، از جوانها حمایت کند، چهرههای جدید را بشناسد، مسیر آنها را (حداقل برای چند سال) پیگیری کند و چنانچه صداقت و استمرار حرکتشان ثابت شد در بینالهای بعدی از آنان دعوت نمایند.
بیینال جنبۀ کیّفی دارد نه جنبۀ کمّی، چه نیازی است که پنج سالن برای برگزاری بیینال اختصاص یابد. همین ساختمان موزه هنرهای معاصر کافی است. به شرط آنکه آثاری انتخاب و عرضه شوند که دارای کیفیت باشند تا استمرار حرکت آفرینندگان آن محرز شود. تا زمانی که وضع به صورت فعلی باشد بینال نقش تعیینکنندهای در شکلگیری هنر معاصر نخواهد داشت و رسانههای ارتباط جمعی هم با آن برخوردی انفعالی خواهند داشت. ولی بینالهای دنیا چنین صورتی ندارند: «ماتیس»، «جاکومتی»، «تاپیه»، «راشنبرگ» و بسیاری از هنرمنان معاصر از طریق همین بینالها به دنیا معرفی شدند و بر هنر معاصر تأثیر گذاشتند.
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.