شخصاً تهاجم ۱۲ روزه اسرائیل به ایران برایم تجربهی امری دور را بسیار نزدیک ساخت و چیزی که آن را مهیبتر و ترسناکتر کرد احساس تنهایی و بیپناهی و ضعف در تهران بود.
اما آنچه برایم عجیب بود احساسی است که ظرف مدت کوتاهی جای آن ترس را گرفت؛ ما یاد گرفتیم هول آن جنایتهای بزرگ بیپرده و ناتوانی دفاعی نظاممان را با در جمعِ بیشمار بودن، یا بهتر بگویم با به تهران پناه بردن، تحلیل بریم. زیرا با رفتن به خیابان مردمی را میدیدیم که برای روشن نگاه داشتن دل همدیگر وحشت را به جان میخریدند. همچنین اخبار متواتر و متنوعی میشنیدیم از همدلی و همبستگی شمار فراوانی از آدمهای عادی؛ از حماسهی نانوای سوگوار یا اجرای سمفونی در میدان آزادی تا احوالپرسیهای ساده از همسایههای سالخورده یا استوری اینستاگرامی یک دوست که «من در تهران خواهم ماند اگر کمکی برآمد در خدمتم» و… .
برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.

فرم و لیست دیدگاه
۱ دیدگاه
نگاه جالبی بود. ای کاش حرفههنرمند به عحوام نهادی دیرپا و جریانساز بستری برای بیان و ثبت این روایتها فراهم میکرد.