در هنگامهی جنگ و هنگام شنیدن صدای انفجار و درگیریهای پدافند ایران و هواگردهای اسرائیل یادداشت تحلیلی نوشتن کار سادهای نیست. اما وقت نوشتن این یادداشت دقیقاً همین حالاست. زمانی که درمییابی هیجانات طبیعی انسانی را گاهی باید مهار کرد تا بتوان به تصویری واقعنما و تحلیلی انتقادی از وضعیت رسید. یادداشت من نقادانه است به آن معنا که پیشتر از آن سخن گفتهام؛ نقد و نه اظهار نظر و ابراز سلیقهی شخصی یا نفی و رد این یا آن، نقد به معنای تحلیل جنبههای گوناگون شرایط ممکن شدن وضعی که در آن هستیم و بازاندیشی در آن.
در یک نگاه کلی هر جنگی دو طرف دارد، مجموعهای از تنشها و درگیریها نیز پشتوانهی پیدایی آن است، اما به هر حال یکی اعلام جنگ میکند و متجاوز است و دیگری جنگ بر او تحمیل شده است. در جنگ ایران و عراق، حکومت صدام متجاوز بود؛ و در جنگ فعلی ایران و اسرائیل، حکومت نتانیاهو. تجاوز اولی در مجامع بینالمللی تأیید شد و ایران میتوانست غرامت جنگ را هم از عراق بگیرد. این جنگ هم آغازکنندهاش به اندازهی جنگ ایران و عراق روشن است. اسرائیل در حملهی به ایران اعلام کرد که این عملیاتی نظامی از جنس درگیریهای پیشین دو کشور نیست و جنگ است.
از این دو سویهی جنگ، نخست به ایران میپردازم به مثابه سوزنی به خود و سپس به متجاوز.
جنگی که در آن هستیم در آشکارترین لایه برآمده از دو ماجراست، یکی سختافزاری و دیگری نرمافزاری. اولی مسألهی تواناییهای هستهای و نظامی ایران است و دومی ایدئولوژی اسرائیلستیزی.
برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.

فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.