فضاهای فرهنگی، عرصهی بروز و همرسانی اهل فرهنگ و هنر است. آنجاست که ما همدیگر را میبینیم، در مورد مسائل و افکار و عقایدمان به بحث مینشینیم و در واقع میدان نبرد و کارزار اهل فرهنگ نیز همانجاست. سالها، به دلایل و روشهای مختلف، تلاش شده این عرصهها تنگ و این فضاها تعطیل شوند؛ حجتی هم واضحتر از این نیست که وزیر ارشاد اسلامی در بولتن برای گرفتن رأی اعتمادِ (!) نمایندگان مجلس، گالریها را پاتوق عناصر ضدانقلاب دانست. تا دو ماه پیش، آنها بودند که کتابها را توقیف، نشریات را لغو امتیاز، کنسرتها را لغو، گالریها را پلمب و آموزشگاهها را تعطیل میکردند.
برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.
فرم و لیست دیدگاه
۱۱ دیدگاه
این میزان از خشم فقط از یک خصومت شخصی و کینه ی قدیمی ناشی شده. اگر کسی در گالری کار کرده باشد یا از نزدیک با گالری داری در ارتباط باشد میداند که برای هر نمایش چقدر زحمت میکشند و با چه چالش هایی رو به رو میشوند. به عنوان کسی که کارمند گالری است، بیش از ۵۰ روزه که سر کار نرفتم، با این حال حقوقم را دریافت کردم. کدام صنف حقوق کارمندان خود را در این شرایط پرداخت میکند؟ و چه کسی حاضر است با تمام فشارهایی که از طرف دولت برای حذف هنر از جامعه وجود دارد همچنان بماند تا برای هنر این سرزمین کاری کند؟ کارها را با مشقت برای آرت فر ها از ایران خارج کند تا هنرمندان مارا به آنها بشناساند؟ چقدر بی انصافند آن «نا هنرمندانِ ناشناس» . یک روزی، که خیلی هم دور نیست، همین چند گالری خوب باقی مانده دلسرد میشوند و از ایران میروند، ما میمانیم و چند گالری حکومتی… و ای نا هنرمند نا شناش، وقتی رنگ به درهای گالری پرتاب کردی، به این فکر کردی که چندین نفر در گالری کار میکنند و گالری فقط از گالری دار تشکیل نشده؟ تو با حکومت دیکتاتوری فرقی نداری، تویی که اجازه نمیدهی آدمها آزادانه تصمیم بگیرند.