بخشی از متن:
[…] موزهها و بنگاههای دیگر نظیر آنبرای دانشطلبان دو خاصیت بزرگ دارد، یکی اینکه وسیله فراگرفتن دانش و هنر است دوم اینکه وسیلۀ تکمیل آنهاست، مثلا کسی که در نقاشی کار میکند، راست است که تعلیمات اولی را باید از استاد بگیرد ولیکن خود او استاد و هنرمند نمیشود مگر اینکه پردههای نقاشی کار استادان دیگر را ببیند و از آنها اقتباس کند و نکات دریابد، پس از آنکه این کار را کرد اگر استعداد داشته باشد خواهد توانست در صنعت ابداع کند یعنی کارهائیکه دیگران نکردهاند بکند، چنانکه اگر کسی کارهای رفائیل [رافائل] و میکلانژ و رامبران [رمبراند] و لئوناردو وینچی و استادهای دیگر نقاشی را ندیده باشد یقیناً در صنعت نقاشی بدرجه کمال نمیرسد و همچنین است صنایع دیگر از مجسمهسازی و نقاشی سبک مخصوص ایرانی که اروپائیان مینیاتور مینامند و حتی کاشی کاری و قالی بافی و غیر آن. مثلاً یکی از هنرهای زیبای ایرانی خط است مخصوصاً خط نستعلیق و شکسته: پس هر کس میخواهد خوشنویس شود پس از آن که یک چند زیر دست استاد خط کار کرد باید خطوط استادان پیشین را از قبیل میرعماد و شفیعا درویش عبدالحمید و دیگران ببیند و مدتها در آنها تأمل کند.
[…] نکته دیگر اینکه سیاحت موزههای صنعتی و باستانشناسی پرورش ذوق میکند و میدانید که این کار چقدر مهم است به این معنی که چون در زندگانی انسان درست تامل کنیم میبینیم آنچه واقعاً قدر و قیمتی دارد غیر از آن است که عموماً مردم دنبال میکنند و اگر زندگی همین باشد که شخص به دنبال بیاید و مقداری نعمت خدا را حرام کند و عمری از ابنای نوع آزار ببیند یا به آنها آزار کند و برود حق این است که نیامدنش بهتر است ولیکن زندگی این نیست و لایق مقام انسانیت این است که دنبال سه مقصود باشد.
یکی درک حقیقت. دوم نیکوکاری. سوم تمتع روحانی از جمال زیبائی. […] این دو فقره از تکالیف انسانیت گمان میکنم بر هیچ کس پوشیده نیست و حاجت نداریم که در آن باب شرح و بیانی بدهیم.
اما تمتع روحانی از زیبائی شاید همه کس متوجه به اهمیتش باشد و لازم نمیآید که یادآوری کنیم که تمتع از زیبائی روح انسان را بزرگ میکند و مستعد انجام آن دو تکلیف دیگر مینماید. در واقع زیبائی با حقیقت و نیکی تفاوتی ندارد. حقیقت نیک است و زیباست نیکی هم زیباست و هم حقیقت است زیبائی هم نیکوست و حقیقت دارد کسی که زیبائی را بدرستی درک میکند یقیناً حقیقت و نیکی را دوست دارد و این است که دانشمندان به پرورش ذوق یعنی قوه درک زیبائی کمال اهمیت را میدهند.
ذوق در هر کس کم و بیش هست و به قول شیخ بزرگوار کج طبع جانوری است که بکلی بیذوق باشد ولیکن در بعضی اشخاص بالفعل ظهور دارد و در بسیاری پنهان است و باید پرورش یابد و بهترین وسیله پرورش ذوق دیدن چیزهای زیباست زیرا که زیبائی این خاصیت را دارد که شخص هرچه بیشتر به آن مأنوس شود بهتر درک میکند و کسانی که بنظر میآید که ذوق ندارند از آنست که چیزهای زیبا کمتر دیدهاند و بنابراین ذوقشان پرورده نشده است. برای روشن شدن مطلب […] مثال میآورم […] مثالی که از امور معنوی میآورم شناسائی شعر خوب و بد است که یکی از مشکلترین کارهاست مثلا همهکس تصدیق دارد که شیخ سعدی یکی از بزرگترین شعرای دنیاست ولیکن من به شما اطمینان میدهم که کمتر کسی این تصدیق را از روی فهم میکند و غالباً بنا به تقلید است و تا کسی چندین سال شعر خوب بسیار نخواند و نشنود شعرشناس نخواهد بود و اشعار شیخ سعدی هرچند بسیار روان و فهمش آسان است ولیکن درک خوبی و زیبائیش دشوار است و شخص هرچه بیشتر ممارست کند بهتر درمییابد. باری مقصود این است که برای پرورش ذوق باید با چیزهای زیبا مأنوس شد. و چیزهای زیبا دو قسم است: طبیعی و مصنوعی. طبیعی آنست که خدا خلق کرده است و مسئله تمتع از زیبائیهای طبیعی هم داستانی دراز است که موضوع گفتگوی ما نیست و محافظ زیبائیهای مصنوعی چیزهائی است که نتیجه هنرمندی انسان است از قبیل تصاویر و پردههای نقاشی و مجسمه و ساختمانهای زیبا و نقشها و شکلهای خوب از هر نوع مانند قالی و کاشی و زرگری و پارچههای نفیس و غیر آن و این قبیل چیزهاست که در موزه جمعآوری میکنند و به مورد استفاده عامه میگذارند و به این وسیله کسانی که در موزهها تفرج میکنند ضمناً ذوقشان پرورش مییابد. پس به این دلایل است که به وجود موزهها اهمیت بسیار داده میشود. […]
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.