بخشی از متن:
در اردیبهشت ماه گذشته نمایشگاهی از چشماندازهای نامی پتگر، نقاش خوب معاصر در نگمارخانۀ شیخ برپا شد. در بروشور نمایشگاه از قول بنیانگذار گالری میخوانیم که: «خانوادۀ پتگر، سهم مهم و ارزندهای در نقاشی معاصر ایران دارند و بعضی از آنان، از نقاشان جدی و مؤثر کشور به شمار میروند و بسیاری از هنرمندان امروز ایران، از شاگردان آنان محسوب میشوند» و در ادامۀ آن میخوانیم: «اعضای این خانواده طی دو نسل، آثار متعددی در زمینۀ هنر نقاشی آفریدهاند که بیشتر رئالیستی و امپرسیونیستی بوده است؛ ولی نسل دوم پتگرها، طبیعتاً با تحولات و حرکتهای نوین هنری آشنایی نزدیکتر و ژرفتری پیدا کردهاند و در آثارشان، نمونههای بسیاری دیده میشود که گرایش آنان را به سبکها و اسلوبهای جدید هنر نقاشی نشان میدهد.»
آنچه در وادی نخست به چشم میآید، رنگآمیزی خیرهکننده و چشمگیر تابلوهاست؛ که در آنها به ویژه رنگهای متالیک (طلایی، نقرهای و مسی) و رنگهای فیروزهای و لاجوردی و ارغوانی، با تداعیهای خاص از همه نمایانتر است.
تماشاگر، از آغاز خود را رودرروی صحنههایی مییابد که گویی از بافتی دولایه برخوردار است. آنچه در نگاه نخست، توصیفگر منظرههای دامنههای کوهستان یا کویری کم و بیش آشناست، پس از درنگی تأملبار و در نگاههای بعدی، ابعاد و جنبههای دیگر خود را باز مییابند و با تداعیهای گوناگون، به آرامی به جلوهگری درمیآیند.
بدینگونه در پس هر پرده، ارزشهای تجسمی و زیباشانختی نمایان میشوند، و ذهن و روح را به تحرک وامیدارند.
آسمان تابلوهای پتگر، به رنگ کاشیهای مساجد، حضوری دوگانه دارد؛ از یک سو آسمانی است بیغبار، بیکدورت و بیثقل و نیز شفاف و تمیز و از سوی دیگر، به منظرۀ آشنای گنبدها و کاشیهای لاجوردی چشم دارد، و این یادآوریها زمانی ذهن را برمیانگیزد که در پس هر طرح و تصویر، در پناه هر رنگ، چیزی دیگر، چیزی پنهانتر و در عین حال آشناتر بیابی. از دامنههای کویری، پارچههای زربفت و ترمهدوزی را به یاد میآوری و همینگونه، با تداعیهای گوناگون به لایههای عمیقتر تابلوها نزدیکتر میشوی. چشماندازهای پتگر، بیانگر مفاهیم ادبی و فلسفی نیستند، نقاش نمیخواهد اندیشهای را القا کند. آشکارا درمییابی که تابلوها بار اندیشه و پیک و پیام خاصی را به دوش نمیکشند. این است که تماشاگر آثار او، از همان آغاز، به یک معنی خود را سبکبار مییابد. حالت تدافعی به خود نمیگیرد. و بیش از آنکه در پی کشف رازی پنهان و یا اندیشهای نامکشوف باشد، در پی دریافت نگماه ویژه نگارگر به هستی و طبیعت است. نقاش، با شوقی کودکانه و در عین حال با وجدی عارفانه به طبیعت نگریسته است. و هر آنچه دیده، به تصویر کشیده است؛ بیآنکه در تقلای القای منظوری دانسته و سنجیده در متن آثار خود باشد. پتگر نگاهی سادهدلانه و معصوم به طبیعت دارد. مانند کودکی که مسحور مادر خویش است. طبیعت مادر را با لبخند به تماشا نشسته است و این سودای وسوسه بار را در ذهن ندارد که از آن، لزوماً تصویری اندیشمندانه به دست بدهد. نقاشیهای پتگر بیانی ادبی ندارند؛ واقعگرا نیز نیستند؛ در آثار او منظرۀ صبحی فرحبخش یا غروبی غمزده و رمانتیک نمیبینی. صحنههایی که ناگهان هوس کنی در آنها خیمه زنی و روزی را به استراحت بگذرانی، دشتی خرم که وسوسه شوی در آنجا به گلگشت بپردازی، نمییابی. طبیعتی که نقاش فراروی تو قرار داده، آن طبیعت آشنا و شناخته نیست. نمیدانی با آن چه بکنی! قصیدههای منوچهری را خواندهای؟ بیان مفخم عنصری و خاقانی را به یاد میآوری؟ برخی از آثار شاعران ایران، قلههای اندیشه یا احساس بشری است و این شاعران، در شمار بزرگترین شاعران جهانند: مولوی، حافظ، سعدی و فردوسی… و گروهی نیز با زبان فاخر و سبک و سیاق آهنگین خود در خور ستایشند: فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی. چشماندازهای اخیر پتگر، به قصیدههای رنگین و پرنقش و نگار فرخی میماند:
از هر صنایعی که بخاهی بر او اثر
وز هر بدایعی که بجویی بر او نشان
نقاش بود دست و ضمیر اندر آن بیان
اینجا و آنجا، فراز و فرودهایی صخرهای یا خاکی با بافتی مرصع و نفیس با نور و رنگی همچون نور و رنگ پارچههای زربفت یا مخمل یا ترمۀ شرقی میبینی که گاه آمیخته با ابر و میغ و مه هستند. در تمامی تابلوها، غلبه با بیان تصویری و تغزلی و سمبولیک است. شخصیت و خلوص رنگها، ارزش تمثیلی و نمادین آنها، حال و هوای زنده و ترکیببندی مستحکم و با نفوذشان، ما را با شیوهای ویژه که دستخط شخصی هنرمند است روبرو میکند. در اینجاست که با صناعت آگاهانۀ هنرمند که ثمرۀ سالها تجربه و تلاش اوست، آشنا میشویم. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.