آریاسپ-دادبه-546372

توهّم / آریاسپ دادبه

معرفی مقاله:

مبانی نظریِ این مقاله و مقاله‌ی «سوءتفاهم» در همین شماره (شماره‌ی ۳۱) منتشر شده‌ است. این مبانی برگرفته از کتاب «ابن خلدون و علوم اجتماعی» نوشته‌ی جواد طباطبایی است.

نگارنده ابتدا خوانندگان را به مطالعه‌ی متن اصلی این کتاب ارجاع می‌دهد. ایده‌ی محورین جستار عدم وجود یک جدل فکری در سده‌ی متأخر ایران و هنر معاصر ایران است. ایده‌ای که مشتمل بر رویارویی دو نظام فکری است. موقعیتی که نگارنده آن را همچون میان کارزاری می‌نگرد. کارزاری که هیچ طرف متقابل در این نبردگاه اندیشه حضور ندارند. از طرفی هرگاه یکی از طرفین موقعیت مسلط را به دست آورد آن دیگری را حذف کرده است. به گمان آریاسپ دادبه درست همین وضعیت درباره‌ی هنر معاصر ایران نیز صادق است. برای همین او هنر معاصر ایران را در وضعیتی «بیرون از تاریخ» می‌نگرد.

به گمان دادبه، «سه سنت متفاوت اندیشه‌ی قدمایی در ایران تا پیش از سده‌ی اخیر دارای نصوص شناخته شده‌ای در نزد اهل خرد بوده است. ولی در سده‌ی اخیر این چهارمین بنیان فکری (اندیشه‌ی تجدد) در ایران به طور کلی فاقد نص بوده. به همین دلیل بود که امکان جدل اندیشه و متعاقب آن ورود به دوران جدید امکان‌پذیر نشد.» طی چند دهه‌ی اخیر در ایران آرا و نظریاتی درباره‌ی امکان تأسیس اندیشه‌ی مدرن در ایران تولید و ارائه شد. بخشی از آن‌ها ناظر بر حوزه‌ی فرهنگ و هنر بوده است. آریاسپ دادبه تلاش می‌کند در این جستار به توضیح و نقد برخی از این آراء در حوزه‌های مفاهیم و تاریخ‌نویسی هنر معاصر بپردازد. مباحثی که بسیاری از آن‌ها متأثر از نگاه شرق‌شناسانه است.

به گمان نگارنده، مشکلاتی که روشنفکری و اندیشه‌ی معاصر ایران به طور اعم، و هنر معاصر ایران به صورت اخص، با آن دست به گریبان است، نتیجه‌ی یک اندیشه‌ی کاذب تاریخی است. این کاذب بودن به دلیل فقدان تاریخ‌اندیشی به معنای عالمانه‌ی آن است که ما را در فضای خلاء و بی‌زمانی قرار داده است. دادبه معتقد است به دلیل این فقدان و ناآگاهی ما از ابژه‌های فرهنگیِ خویش است که ما امروز در مواجه با مدرنیته که سرنوشت انسان امروز است دچار امتناع و تصلّب اندیشه شده‌ایم. بنابراین پرسشی از موقعیت خود نداریم. وضعیتی که حاصلش چیزی نیست جز «توهم».

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول