معرفی مقاله:
مجید اخگر در مقالهی خلاصه شدهاش نخست ما را با رمانتیسم و سبکشناسیِ آن آشنا می کند. ما را با سوالاتی چون «جایگاهِ رمانتیسم در هنرِ مدرن کجاست؟» و «مدرنیسم ِ هنری چیست؟» روبرو میکند و در ادامه به تفاوتهای بینِ تعریفِ تاریخْ هنریِ «مدرنیسم هنری» و تعریفِ متافوریکِ آن اشاره میکند. نویسنده ویژگیهای آنچه اکنون با عنوانِ «مدرنیسمِ هنری» میشناسیم را توصیف میکند. اما رمانتیسمی که مجید اخگر در این مقاله به آن میپردازد، مشخصاً ناظر بر حلقهی کوچکی از متفکران، نویسندگان و شاعرانِ رمانتیکِ آلمانی است. (رمانتیسم متقدم آلمان- ینا)
سپس نویسنده به چرخشِ مفهومِ حقیقت در سنتِ تفکرِ غربی میپردازد. منظورِ اندرو بوئی از «دگرگونیِ مفهومِ حقیقت» در حوزهی زبان و ادبیات چیست؟ معرفتشناسیِ تحتاللفظی و فیگوراتیو چگونه تعریف میشوند؟ در ادامه چگونگیِ فراتررفتنِ هنر و زیباییشناسیِ جدید از طریقِ پیوند با مفهومِ طبیعت و تاریخ بررسی میشود. فردریش بایزر مفهومِ محوری زیباییشناسیِ رمانتیک را «مفهومِ ارگانیکِ طبیعت» میداند. و در آخر وضعیتِ کنونیِ رمانتیسم موردِ توجه قرار میگیرد و اینکه چرا باید آنرا بهکار بست؟ چرا نباید آنرا جریانی ضدِ مدرن دانست؟ یا اینکه چگونه میتوانیم در حالِ حاضر رمانتیسم را «بهارث ببریم»؟ کتابِ رمانتیسم فلسفی نوشتهی نیکولاس کامپریدیس در مورد فلسفه رمانتیک نیز در انتهای مقاله معرفی میشود و ویژگی های این فلسفه را برمیشمارد.