بخشی از متن:
من چندان استعدادی در تعریف ایسمها ندارم همیشه در چنین مواقعی یاد دانشجویی میافتم که یک زمانی از من خواست رمانتیسیسم را برایش تعریف کنم معلوم شد که این کار تقریباً غیرممکن است و در مورد نئوکلاسیسیم هم کار چندان سادهتر نبود در نتیجه من اصلاً سعی نمیکنم که بگویم پست مدرنیسم چیست.
ولی میخواهم سخنم را با تعریف ماجرای کوچکی آغاز کنم که نشان میدهد چطور این مفهوم آشکارا ساری و جاری است و معنایی متعارف و افواهی به خود گرفته است آخرین باری که در لندن بودم به همراه همسرم به دیدن تئاتر اشتباهات Follies رفته بودم بعد از پرده اول کار همسرم که بودریار یا دریدا نمیخواند گفت این کار خیلی پست مدرن است در جریان پرده اول نمایش من به همین سخنرانی امروز فکر میکردم و هم در بحر این بودم که به نظرم اشتباهات چقدر پست مدرن است جنبه فوقالعاده قضیه این است که ما صرفاً در جریان مکالمات معمولی روی این کلمه که آشکارا بیانگر چیزی جدید است به اتفاق نظر رسیدیم.
به یکی دیگر از ماجراهایی که اخیراً برایم اتفاق افتاده اشاره بکنم من داشتم در خیابان پنجم قدم میزدم که متوجه شدم در شیشهپردایِ اشتیوبن در خیابان پنجاه و ششم یک نمایشگاه فضای داخلی برپا است نمایشگاهی از تابلوهای کوچکی که با شیشههای اشتیوبن ساخته شده بودند جالبترین آنها تابلویی از مایکل گریوز بود که خیلی آشکار و بدون لاپوشانی نوعی سرقت هنری یا تضمین به یکی از طبیعت بیجانهای کوبیستی معروف خوان گری که در سال ۱۹۱۴ کار شده است به حساب میآمد فکر میکنم همه اتفاق نظر داشته باشند که در چنین کاری نوعی حس پست مدرن نهفته است.
اکثر ما در اینکه موزه اورسه Musee d’Orsay نمایانگر ذات پست مدرنیسم است اتفاقنظر داریم.
دربارهی سبکهای هنری بخوانید.