دههی ۷۰ از سال ۶۸ شروع شد. یعنی زمانی که آیتالله خمینی فوت کرد؛ هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور شد و جناح راستِ حاکمیت، جناح چپِ حکومتی را از دولت و مجلس بیرون انداخت. دیوار برلین فرو ریخت و سال ۷۰ اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید. با این اتفاقات بنیانهای اسلام ایدئولوژیکِ نجاتبخش به خطر افتاد. بنیانهایی که اجزای آن ترکیبی بود از ارزشهای عدالتخواهانه، غربستیزانه و ضد سرمایهداری، بهعلاوهی آرمانهای نهضتهای ضداستعماری و استقلالطلبانه که با چسب فقاهت کاریزمامحور شیعی به هم چسبیده بود. با پایان جنگ و آغاز دههی ۷۰ دیگر این دستگاه آرمانسازی ایدئولوژیک کارکرد خود را از دست داد و بخشی از حاکمیت، بهویژه با توجه به آنچه بر سر شوروی و اقمارش آمده بود، نگران جایگزینی دستگاه ارزشی بود که دیگر نمیتوانست زیرساخت استقرار خود را بر آن استوار کند. از اینجا بود که جناح محافظهکار از پروژهی «تهاجم فرهنگی» به عنوان حربهای برای سرکوب روشنفکران و حمله به تکنوکراتهای اطراف هاشمی رفسنجانی بهره برد. دولت هاشمی جدا از گسترش خصوصیسازی و اقداماتی برای آزادسازی اقتصادی، علاقهمند بود روابط خارجی خود را هم بهبود و گسترش دهد. این رویکردِ دولت، توسعهی کمی و البته رشد نهادهای غیردولتی و نیمهدولتی را در پی داشت. نه تنها سیاستهای کلان بلکه مناسبات مدنی و رویکردهای فرهنگی هم در حال تغییر بود. اما با آنکه ممنوعیت موسیقی تا حدی شکسته شد و فرهنگسراها و خانههای فرهنگ در محلههای متفاوتی از شهر تهران و حتی در شهرها و شهرستانهای مختلف ساخته و فعالیت خود را آغاز کردند اما با مقاومت جناح محافظهکار، وزارت ارشاد و نهادهای فرهنگی و صدا و سیما در دولت دوم هاشمی به جناح راست سپرده شد. به عبارتی سایهی دههی ۶۰ تا نیمهی اول دههی ۷۰ از سر فرهنگ برداشته نشد. با قبول قطعنامه و پایان شعارهای حماسی جنگ و با شکست بلوک شرق و آرمانهای چپ مارکسیستی فضا برای گفتمانی معنویتگرا، عرفانی، اسطورهای اما غیر دینی و غیر سیاسی باز شد. کتابهای عرفان سرخپوستی دُن خوان و عرفان هندوی کریشنا مورتی و اشعار سهراب سپهری و مولوی باب روز و پرفروش شد. نقاشان هم معنای گمشدهی خود را یا در اساطیر میجُستند یا در انتزاعی تغزلی و بومی. روشنفکری دینی از ایدئولوژی اسلامی گذر کرد و تلاش کرد راه را برای خوانشهای غیر فقاهتی، متکثر، فردی، کمابیش لیبرالی و بخصوص عرفانی از دین باز کند. تقاضای ورود به دانشگاه نیز افزایش یافت و رقابت کنکور داغ شد. دانشگاهِ آزاد در شهرهای کوچک و بزرگ شعبههایی تأسیس کرد و تعداد دانشجویان به سرعت افزایش یافت. میل به حضور در فضاهای عمومی بیشتر و بیشتر شد؛ و بنابراین به آرامی امکان بروز برخی تفاوتها و مطالبات اقشار گوناگون مهیا شد. در ادامه گروههای اصلاحطلب متشکل از جناح چپ حاکمیت، تکنوکراتهای اطراف هاشمی، روشنفکران دینی و طردشدگان و دگراندیشان، طبقهی متوسط جدید و جوانانی که بعد از انفجار جمعیتی دههی ۵۰ به دنیا آمده بودند، در انتخابات دوم خرداد ۷۶ جناح راست را شکست دادند. چهار سال نفسگیر جدال سیاسی آغاز شد. سختگیری در دادن مجوزهای فرهنگی و سانسور کم شد و روزنامهها و نشریات به اصطلاح دوم خردادی یکی پس از دیگری متولد شدند. کمکم نشریات تخصصی هم به میدان آمدند؛ نوشتن و خواندن مقاله و متنهای ترجمهای درکنار خواندن کتابهای فلسفی رونق گرفت. هر چقدر که در دهه ۷۰ پیش میآمدیم از رونق و هژمونی روشنفکری دینی کاسته میشد و خورشید اقبال نظریات پست مدرنیستی، لیبرالی سکولار و انتقادی چپ فرانکفورتی طلوع میکرد. متقاضیان و مخاطبان آموزشگاههای هنری و گالریهای خصوصی روز به روز بیشتر میشد و سینمای ایران دوران طلایی را پشت سر میگذاشت. و در این میان حضور و تحرک اجتماعی زنان در همهی عرصهها به سرعت بیشتر میشد و عرصهای نبود که حداقل نیمی از میدان را دختران جوان فتح نکرده باشند. اما پایان دههی ۷۰ آغاز سراشیبی اصلاحطلبان و آرمانها و آرزوهای اصلاحطلبانه بود. قتلهای زنجیرهای، کوی دانشگاه، ترور حجاریان، تعطیلی روزنامهها، استیضاح وزرا، و شرمندگی دولت تدارکاتچی و سرخوردگی جوانان و روشنفکران و دوپارگی ایرانیان و آغاز موج جدید مهاجرت. بغض و چشمان اشکآلود خاتمی هنگام ثبت نام برای دور دوم ریاست جمهوریاش خود گویای همهچیز بود: سید اصلاحات در موقعیتی که فشاری شدید را از هر دو سو احساس میکرد، و مطلع از ناتوانی همهجانبهی خویش، پیشاپیش نبردی را که میدانست مرد میدانش نیست باخته و اکنون سوگوار مرگ اصلاحات بود. دههی ۷۰ رو به پایان بود. دههی ۷۰ دوران گذار بود؛ دوران گذر از ایدئولوژی و آرمانگرایی به عرفان و از روشنفکری دینی به روشنفکری سکولار. گذار از امت و توده و جمعگرایی آرمانی به فردیتی جدید. دوران گذار از «خانه دوست کجاست؟» و «هامون» به «کاغذ بیخط» و «من ترانه پانزده سال دارم». دوران ورود به عصر ماهواره و دیجیتال و اینترنت. دوران گذار از دههی۶۰ به قرن بعد. دههی ۷۰ آغاز دوقطبی شدن جامعه بود. دوران آغاز همه دوگانههایی که از آن زمان تا مهر ماه ۱۴۰۱ هر ماه و هر سال نام جدیدی پیدا کرده است. زمانهای که به نظر میآید پیشاپیش دوران تقابل «دیپلماسی و میدان» بود و ما به این صراحت نمیدانستیم. دوران ظهور و افول رویایی که در آن میشد تصور کرد ما و آنها مسالمتآمیز میتوانیم همگرا شویم و کشوری به سامان بسازیم. امروز به نظر میآید این صفحه از تاریخ ورق خورده است و آن قدر از دههی ۷۰ دور شدهایم که بتوانیم با فاصله تماشایش کنیم و بنامیماش. در این ویژهنامه سعی کردیم به حوزههای مختلفی همچون نقاشی، عکاسی، گرافیک، معماری، ادبیات داستانی، سینما و نشریات دههی ۷۰ نیز بپردازیم. بخشی از متنها و گفتوگوها یک شمارهای از مجله شد و بخشی را نیز به صورت متن و ویدئو و پادکست در سایتمان منتشر کردیم.
با تهیه اشتراک شش ماهه، از 25% تخفیف خرید فصلنامههای موجود برخوردار میشوید.
۳,۹۰۰,۰۰۰ ﷼
سيمين خورسند –
سلام وقت به خیر، دی ماه این مجله رو سفارش دادم اما متاسفانه هنوز به دستم نرسیده، ممنون میشم راهنماییم کنید
سيمين خورسند –
سلام وقت به خیر، دی ماه این مجله رو سفغرش دادم اما متاسفانه هنوز به دستم نرسیده، ممنون میشم راهنماییم کنید
شطاح –
مجید اخگرش چی شده پس؟
امید زهتاب –
مشتاق خواندن هستیم 🙂
هما صابری –
مشتاق خواندن این شماره هستم
atrphd –
منم بی صبرانه منتظر این شماره هستم تا به دستم برسه. همیشه از دهه ۶۰ و دهه ۸۰ گفتن و نسل دهه ۷۰ هیچوقت دیده نشد.
بهراد –
بیصبرانه منتظرم تا شماره جدید رو ببینم
علیرضا –
عالی
الهام افروتن –
بسیار عالی ست