گفتار هفتم: پیشنهادی برای مطالعهی منظومههای فرهنگ ایران
بخشی از متن:
ایران سرزمینی تاریخیست به آن معنا که در عین تداوم در طول زمانی دراز، در طی حیات خود مراحلی از سیر متحولشوندهی آگاهی را از سر گذارنده است. ما که امروزه، از روی سرشت وارثان تاریخ دیرپای این فرهنگ هستیم، در صورتی حقی بر میراث خود داریم که از مجرای آگاهی جدید، و با تکیه بر خِرد روزگار خود، قادر باشیم تحولات روحمان در گذر زمان را باز بشناسیم، آنها را بنامیم، و از آن خود سازیم. ارث مفهومی در ذیل علم حقوق است، و ضامن حق مالکیت. ترکیب «میراث فرهنگی» مدخل تازهای است، و اشاره به حقیست که وُرّاث آن را از طریق آگاهی احراز میکنند. در اینجا شناخت است که «مالکیت معنوی» را محقق میسازد.
از این پس بنا داریم در این درسگفتارها مسیر تاریخیِ حیات فرهنگ ایران را در دستهبندیهای بزرگی که از نگاه ما چرخههای زایش و نوزایش آن هستند بررسی کنیم، و نسبت هر دورهی تاریخی را با «زایش نخستین»، یا به عبارت دیگر مقدمات «تأسیسِ» این فرهنگ مورد مطالعه قرار دهیم.
پیداست که در این راه نیازمند ابزار و اصطلاحات ویژهای هستیم. کمک گرفتن از واژههای وضعشده در توضیح تاریخ فرهنگ غرب گاه مفید و کارآمد است، وگاه نیز ناچار باید اصطلاحاتی در معنای مورد نیاز خود به وجود آوریم، یا معنای متفاوتی از نامهای از پیش موجود بیرون بکشیم. اصطلاحاتی که سابقهی اندیشیدن با آنها طولانیتر است. بیشک به معانی چندوجهی مجهز هستند؛ پیشنهادات تازهای که در اینجا ارائه میشود تلاشهایی برای مشخص کردن حدود معنایی مورد نظر است، که چنانچه مورد توجه قرار گیرد اندیشیدن در چهارچوب آن میتواند به اصلاح و یا پربار کردن واژهها و معانی بینجامد.
شما میتوانید فایل ویدیویی این درسگفتار را از اینجا مشاهده کنید.
آنچه در درسگفتارهای آینده خواهد آمد در ذیل یک نوع دورهبندی پیشنهادی انجام میشود. که تاریخ فرهنگ ایران را ـپس از دوران زایش اولیه در حدود هزارهی پنجم پ. م، و تحولات دیگری که در نیمهی هزارهی دوم پ. م روی دادـ از این مرحله زیر چند دورهی عمده مورد مطالعه قرار خواهد داد.
دورهبندی تاریخ فرهنگ ایران:
دورهی اول از حدود قرن ۷-۸ پ. م، تا سقوط شاهنشاهی هخامنشی
دورهی دوم از حدود قرن ۲-۳ پ. م، تا قرن ۱۰-۱۱ م. / ۴-۵ ه.
سومین دوره از حدود ۱۱ م./ ۵ ه.، تا دوران نهضت مشروطه
و چهارمین از مشروطه، تا دوران حاضر
این تقسیمات تاریخ را به مقاطعی بخش میکنند که در دل هرکدام یک «منظومه»، با تعریفی که در این درسگفتار به آن خواهیم پرداخت، پرورده شده است. چنانکه توضیح آن خواهد آمد هر منظومه ابعاد فراگیری دارد که تنها به حوزهی هنر تجسمی منحصر نیست. مثلاً سه دورهی نخستین بهطور تقریبی با تحولات اساسی دیگر از جمله دورهبندی زبان فارسی ـ فارسی باستان، فارسی میانه، فارسی جدیدـ همپوشانی بامعنایی دارد. و یا چنانکه خواهیم دید در تحولات مهم دورهی سوم پیوند متناظری بین آنچه در هنرهای تصویری رخ داد، با آنچه ملکالشعرای بهار در سبکشناسی ادب فارسی، و محمدکریم پیرنیا در سبکشناسی معماری برمیشمرد، برقرار است. و در سطحی دیگر، با استفاده از نظریهی دکتر جواد طباطبایی، رابطهی معناداری میان این تحولات، و سیر اندیشهی سیاسی ایران قابل ردیابیست.
بنابراین ابتدا لازم است که مقدمهای در توضیح بعضی اصطلاحات نظیر توتم، شمایل، نشانه، نماد، درونمایه، شیوه، سبک، مکتب و در نهایت «منظومه» و آنچه در اینجا از آن مراد میشود بیان کنیم.
توجه آدمی به نیروهای طبیعی چون قدرتِ جانوران، دیرپایی درختان کهنسال، جاودانگی کوهستانها، و از این دست خصوصیت مشترک روح انسانی ماست. در این دریافتِ اولیه و بنیادین آدمی در پدیدههای طبیعی موضوعی برای ترس یا احترام مییابد. و توتمهایی میسازد. به این ترتیب از ابتداییترین نمودهای «تصویر» بازآفرینی توتمها و سرنمونهاییست. که انعکاس یک هیولی را در آگاهی دستهجات انسانی نمایندگی میکنند. در این سطح از آگاهی رقص و موسیقی از شکوفاترین هنرها هستند. که حامل تمایلات طبیعی روح انساناند. کارکرد معماری در شکل ابتدایی خود، به اقتضای اقلیم، بیشتر نوعی سقف زدن با در دسترسترین مصالح است. که سرپناهی برای حفاظت از جان آدمی در برابر گزند خطرات طبیعی به وجود میآورد. …