بخشی از متن:
طراحی صداقت هنر است
طراحی همچون شبکهیی است که تمام دانستههای هنری، تپشهای درونی و خصوصیات عاطفی و روانی هنرمند را منعکس میسازد. اطلاعاتی که طراحی به بیننده منتقل میکند نه فقط زیباییشناسی، احساسات و هیجانات و رفتار هنرمند را دربر میگیرد بلکه گاه نمایشگر عناصر فیزیکی و ژنتیکی او نیز هست. در کار بسیاری از هنرمندان استفاده از خطوط نرم، تیز، خشک، گرهدار و غیره یا کنتراستهای شدید، متوسط و ضعیف سایه روشن و بسیاری مشخصات دیگر، در ارتباط تنگاتنگ با وضعیت جسمی و ساختار شخصیتی آنان است.
یک اثر طراحی نه تنها به منزله پیشنویس یا خلاصۀ کار نهایی هنرمند است، بلکه ارگانیسمی زنده و کامل و خودکفاست که به علت سادگی، فشردگی و ایجاز، میتواند بسیار سریعتر و مستقیمتر از کار نهایی با بیننده ارتباط برقرار کند. طراحی نخستین کوشش انسان اولیه برای توصیف محیط زندگی خود، ارتباط با دیگران، تسلط بر رازهای هستی و حل مشکلات زندگی روزمره بود و به این ترتیب معنا برای انسان اولیه آئینی مقدس به شمار میرفت.
وسیله بیان کودکِ انسان نیز خط و حرکت آن یعنی طراحی است. ضرب دست هر فرد (کودک یا بالغ)، اولین خط یا تنها خطی که میتواند بکشد، بیانگر سرشت و روان اوست. معمولاً هرچه این خط نیاموختهتر و طبیعیتر باشد بیشتر بیانگر خطوط اساسی شخصیت فرد است. و هرچه آموختهتر و ماهرتر باشد بیشتر به حیطۀ کار زیباییشناسی و هنر نزدیک میشود. هرکس خط و ضرب دست خاص خود را دارد اما بدیهی است که اثر دست همه اثر هنری محسوب نمیشود و صرف بازتاب ناخودآگاه شخصیت و فردیت، هنوز به معنای آفرینش هنری نیست. بنابر این تقریباً همۀ هنرمندان، حتی هنرمندان خودآموخته، به نوعی آموزش میبینند تا بتوانند بیافرینند.
آموزش طراحی و خلاقیت هنری
طراحی کارورزی دست، اندیشه و احساس برای رسیدن به حداکثر هماهنگی است. تمرین مداوم طراحی مخصوصاً در سالهای اولیۀ آشنایی با هنرهای تجسمی، هنرجو را با زبانی آشنا میسازد که از آن پس باید قادر به تکلم با آن باشد هرچه هنرجو این زبان را زودتر در سنین انعطاف و شکلپذیری خود فرا گیرد بیشتر بر آن تسلط مییابد و قادر به فرا رفتن به سوی مراحل بعدی خواهد بود.
امروز در ایران بعضی از استادان و هنرمندان چنین استدلال میکنند که تحولات هنری دوران اخیر در غرب، ضرورت آشنایی با اصول طراحی را از بین برده و آموزش هنری را دچار تغییرات جدی کرده است.
بعضی اساتید حتی عقیده دارند که آموزش طراحی به ضعف خلاقیت منجر میشود. در حالی که آنان مایلند دانشجویان خود را با الگوهای جدید و جهانی هنر تربیت کنند.
در اینجا بدون آنکه وارد جزییات زیاد شویم، دو نمونه از برنامههای آموزش هنری در مقطع دبیرستان و دانشگاه هنر در فرانسه و امریکا را با نمونههای مشابه آن در ایران مقایسه میکنیم.
کتابها و جزوههای درس هنرهای تجسمی مدارس فرانسه در سنین بین دوازده تا هجده سال فقط در زمینه طراحی از جمله به این مباحث میپردازد: «گرافیسم»، شامل مبانی طراحی، خط و تحول آن به شکل، اشکال هندسی، سطح و حجم، اندازه و تناسب، ریتم، ارزشهای سیاه و سفید، کنتراستهای سایه روشن – حجم و فضا – پرسپکتیو، تناسبهای طلایی در ترکیببندی، رابطۀ نور و بیان هنری و غیره… رئوس مطالب این برنامه در طول دوران دبیرستان ثابت مانده اما محتوای آن در هر سال پیچیدهتر و کاملتر میشود و به مرور مباحث ترکیببندی، رنگ و نقاشی، تصویرسازی، عکاسی، معماری و شهرسازی را دربر میگیرد. از سوی دیگر نوجوانان با تجزیه و تحلیل آثار هنری، سبکها و دورانهای مختلف، به شکل ساده و جذابی با تاریخ هنر آشنا میشوند و در مبحث «نشانهشناسی تصویر» یاد میگیرند که چطور یک آگهی تبلیغاتی یا تصاویرِ نوارهای منقوشِ داستانی را بخوانند.» در هر جزوه نمونههایی از آثار جدید بعضی از هنرمندان برجستۀ معاصر به مناسبت معرفی تکنیک یا موضوع درسی مربوط به آن چاپ میشود. از آن گذشته گردشهای هنری و بازدید جوانان از موزهها و نمایشگاههای مختلف به طور منظم برنامهریزی میشود. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.