بخشی از متن:
فن عکاسی با روشی تازه در ارائه تصویری عینی از جهان، پا به عرصه هنرهای تصویری گذاشت و پس از طی دوران فنمدارانه سالهای نخستین، حرکتهای ابتدایی در ارائه صورتی هنری از این پدیده نوظهر آغاز شد. این صورت هنری، در آغاز رویکردی معطوف به پیشینه پرفراز و نشیب نقاشی و مجسمهسازی داشت و از سایر هنرهای زیبا نیز به گونهای بهره میگرفت. بدینسان، عکاسی پس از آغازین سالهای عمر خود، تلاش کرد تا از پیله فنمداری صرف خارج شود و زبانی برای بیان هنری کاربران خود باشد. نخستین تلاشها در قالب ارائه عکسهایی نزدیک به نقاشی (از نظر شکل و محتوا) انجام شد. در این دوران، عکاسان تلاش میکردند تا برای پذیرش آثارشان توسط هنرمندان و مجامع هنری، جلوههایی نقاشیگونه در آثار خود ایجاد کنند. این کار، با به کارگیری ترفندهای فنی، همچون خارج ساختن عمدی عدسیها از وضوح دقیق تصاویر، به کارگیری و ابداع شیوههای گوناگون چاپ عکس، چاپ عکسها بر روی زمینههای دارای بافتهای مشابه بوم نقاشی و نیز، ترکیب تصاویر گوناگون برای آفرینش یک تصویر روایی انجام میگرفت. عکسهای بسیار زیاد دوران چهل ساله تصویرگرایی و طبیعتگرایی، یادگار تلاش عکاسان آن دوران برای بیان هنری در عکاسی است. پس از دورانی که به تدریج خصلتهای ماهیتی عکاسی نمایان شد، عکاسان برای به کارگیری زبان خاص این پدیده و ارائه آثار هنری با تکیه بر نشانههای تصویری ویژه عکاسی و معطوف به زبان عکاسانه تلاش کردند. تلاش برای فراتر رفتن از هنجارهای زیباییشناسی رایج و کشف راههای نوین بصری در دورههای بعدتر صورت گرفت. بسیاری از عکاسان، در جستجوی چگونه دیدن در سرتاسر جهان دست به تجربههای گوناگون تصویری زدند و برخی با تکیه بر نظریات ملهم از فلسفه و جامعهشناسی، به توسعه دیدگاههای شخصی خود در عکاسی پرداختند. این چنین، عکاسی به تدریج از محدوده تنگ بازنمایی صرف جهان و رویدادهای رایج آن خارج شد.
گسترش عکاسی در سایر کشورها (به ویژه کشورهای غیر صنعتی) نیز، با نوعی شگفتزدگی از تأثیر جادویی تصویر عینی همراه بود. در ایران قرن نوزدهم و دوران قاجار، هنر در لایههای پیدا و پنهان زندگی کارکردی تزیینی داشت. از اینرو عکاسی و تصویر جدید و حیرتانگیز حاصل از آن، خلاف عادت نوینی در میان سایر فنون و هنرها بود.
دقت در ثبت و ضبط جزییات، سرعت انجام کار، نداشتن الزام مهارت یدی در طراحی و… ویژگیهایی بود که به عکاسی نسبت به سایر هنرهای تصویری، جلوهای برتر میداد. در ایران، همچون سایر نقاط جهان، سالهای آغازین عکاسی، سالهای شگفتزدگی عموم از این پدیده نوظهور قرن و دوران بازنمایی صرف جهان خارج بر صفحههای عکاسی بود. مبنای کار نخستین عکاسان اروپایی، توجه به فرم و اصول زیباییشناختی نقاشی بود. اما عکاسان ایرانی از چنین سنت تصویری طبیعتگرایانهای که بتوانند آن را مبنای آثارشان قرار دهند، بیبهره بودند. به این ترتیب، میتوان چنین نتیجه گرفت که نبودن پیشینه تصویری نقاشی واقعگرایانه، آنچنان که در اروپا از سابقهای وطلانی برخوردار بود، پیشینه اندک سبکهای نقاشی واقعگرا در نقاشی ایرانی و به کار نبستن صحیح قواعد پرسپکتیو در نقاشی ایران و نیز عدم تمایل نقاشان ایرانی به عکاسی در سالهای نخستینِ عکاسی در ایران سببساز شد تا نخستین عکاسان ایرانی با دیدی ناب و خلاق، بدون پیش الگوهای ذهنی ملهم از تصاویر نقاشی شده به عکسبرداری بپردازند.
عکسهای سالهای آغازین در ایران، اعم از چهره و منظره، از مشابهتسازیهای نقاشیگون. چنانکه در عکسهای همان دوران در اروپا به روشنی دیده میشود. برخوردار نیستند و خلوص تصویری در این عکسها بسیار زیاد است و این مربوط به دورانی است که هنوز عکاسان ایرانی، برای حذف پسزمینههای زاید، با پردههای ساده نقاشی شده و نردههای تصنعی در عکاسخانههای آغازین، و همچنین کادرهای بسته برای عکاسی چهره، همچون همتایان خود در اروپا، تلاش نمیکنند و بر این اساس، برخورد عکاس با موضوع، برخورد یک ناظر یا بیننده است، و نه برخوردی گزینشی از سنخ ترکیببندیهای نقاشانه. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.