بخشی از متن:
انسان از بدو پیدایش تاکنون همواره از خود پرسیده است: «من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ پیش از تولد کجا بودهام؟ و پس از مرگ به کجا خواهم رفت؟» تمام دستاوردهای بشر در زمینههای مختلف علم و هنر و فلسفه در راه یافتن پاسخهایی قانع کننده به این سؤالات حاصل شده است. انسان همواره از مرگ و نیستی در هراس بوده و کوشیده است به نوعی خود را جاودانه کند. مجموعۀ عظیم اسطورهها و آثار هنری در طول تاریخ به خوبی نمایانگر میل بیپایان بشر به جاودانگی است.
دستاوردهایی نظیر دوربین عکاسی نیز در جهت جاودانه کردن واقعیت که در نهایت وجود خود انسان را در برمیگیرد، ساخته شده است. با این دیدگاه از این عکس خسرو پیغامی چه تحلیلی به دست میآید؟
در اولین برخورد با عکس، عناصری چند جلب توجه میکند: یک شبکه تار عنکبوت (به نشانۀ متروکه شدن)، چند قاب عکس کوچک کهنه و قدیمی (به نشانۀ فراموش شدن)، یک پاکت نامه (به نشانۀ دوری)، یک تیغ صورتتراشی قدیمی (به نشانۀ نوعی تهدید و ترس)، یک دستگاه قدیمی و ظاهراً از کار افتاده (به نشانۀ پیری)، چند پروندۀ بلااستفاده (به نشانۀ تمام شدن) و یک پر معلق در فضا که در این مجموعۀ ساکن نوعی جنبش و تداوم را القا میکند. ولی آیا مجموعۀ این عناصر در ارتباط با یکدیگر حاوی پیامی نیز هست؟ چند شیء قدیمی کنار گذاشته شده در مقابل یک کمد چوبی کهنه که همگی به گذشته نظر دارند. تمام عنصر به عامل زمان تأکید میکنند که مشخصاً مفهوم مرگ را در خود دارد. تاریکی حاکم بر صحنه این برداشت را تقویت میکند. تاریکی، سمبل ناآگاهی و ناشناختههاست که مرگ، اکمل آنهاست. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.