بخشی از مقاله:
پروندهای در مورد امین نورانی و مانی غلامی
انتخاب نقاشی که آزمونهای زندگی را پشت سر گذاشته، در طی سالها خود را تثبیت کرده و اکنون همه بر سر نقاش بودنش اتفاق نظر داریم، کار چندان سختی نیست. اما اگر بخواهی از میان انبوه نقاشان با استعداد نسلی جوانتر، یکی دونفر را برگزینی، میفهمی که چقدر کار مشکلی را انتخاب کردهای. پرداختن به جوانترها به هر شکلی که میخواهد باشد چه با نقد. چه با جایزه دادن در بیینالها و چه با معرفی در مطبوعات حرف و حدیثهای بسیاری را به دنبال دارد و البته خطر جدی برای خود نقاش. شاید در سایهی گذراندنِ دوران کنکاش و تجربه و یافتن تعمق لازم در کار هنری، و دیده نشدن و آرام با طمأنینه کار خود را پی گرفتن بیآنکه به شهرت و معروفیتی رسیدن، نعمتی است برای نقاش.
اما ریسک کردیم و با مشورتها و دودلیها و اماها و اگرهای بسیار، این دو نقاش را انتخاب کردیم(امین نورانی و مانی غلامی). دو نقاشی که به زعم ما سالم کار میکنند و دچار ابتلائات زمانه نشدهاند. مانند همهی جوانها تجربههای مختلفی کردهاند و شیوههای متفاوتی را آزمودهاند؛ اما باز به نظر ما سعی نمودهاند تجربه زیستهی خود را مصور کنند. گاه موفق شدهاند و گاه نه. قطعا از میان نسل ایشان هنرمندان بسیاری هستند که مستحق پرداختن و نقد هستند. اما خصوصیاتی در این دو نقاش یافتیم که ما را مجاب کرد.
ویژگیهای مشترک امین نورانی و مانی غلامی
هر دو در کیفیت اجرایی کار خود وسواس و دقتنظر بسیار دارند و از شلختگی در اجرای اثر پرهیز میکنند. هردو بیش از آنکه در فکر ارائه و نمایش کار خود باشند. درگیر خود نقاشی هستند. به نظر نمیآید که دغدغه اصلیشان به روز شدن و با مُد حرکت کردن باشد. و هردو در کمال تواضع، وارد بحثی انتقادی شدند. و این نکته آخر، یعنی توان نقد شدن ظرفیتی بود که ما در بسیاری از نقاشانِ نسل قبل ندیدیم.
.
مطالعهی مقالات این بخش:
مقالهی «وجد و شعف عمل نقاشانه» گفتوگوی ایمان افسریان با امین نورانی
مقالهی «سرخوشیهای یک مهمانی دوستانه» گفتوگو با مانی غلامی