هنر معاصر چیست؟ اصطلاح «معاصر» (contemporary) و مشتقات آن (هنر معاصر، معاصریت، و جز آن) در جهان هنر امروز جایگاه و دلالت خاصی پیدا كرده است. به نحوی كه فكر كردن در مورد خود این اصطلاح و دامنهی پوشش و فحوای آن برخی ویژگیهای خصلتنمای جهان هنر معاصر را بر ما آشكار میكند.
همین باعث شد كه در كنار برخی ویژگیهای ساختاری هنر امروز كه در شمارههای پیشین به آنها پرداخته بودیم. بیینالها و نمایشگاههای چندملیتی، نمایشهای عظیمِ پرهزینه و پربازدید (blockbuster) از سویی. و از سوی دیگر دگرگون شدن ساختار موزه و نزدیك شدن آن به صنعت سرگرمی، غلبهی برخی گفتارهای روشنفكری رایج بر سازوكارهای ارزشگذاری و مشروعیتیابی آثار، و جز آن. در این شماره تصمیم گرفتیم پروندهای را به خود مفهوم معاصر و زمینههای شكلگیری و برخی دلالتهای محوری آن اختصاص دهیم.
اندیشیدن به فحوای اصطلاح «هنر معاصر» در همان گامهای نخست ما را با نوعی ناسازه یا تناقض روبهرو میكند. تناقضی كه اتفاقاً برخی ویژگیهای تاریخی خاصِ صحنهی هنر چند دههی اخیر را آشكار میسازد. زیرا هنر معاصر، چنانكه از عنوان آن برمیآید. بناست به آنچه به امروز مربوط است، در آستانهی تجربه شدن است. و چهبسا هنوز نامی ندارد اشاره كند.
اما از سوی دیگر، «هنر معاصر» یك مفهوم رایج و جاافتاده است. مفهومی كه موضوع سمینارها، پایاننامهها، و پژوهشهای مختلف است. چنانكه ریچارد مایر با لحنی كنایی اشاره كرده است. بخش عمدهای از اشتیاق تحقیقاتی نسل جوانتر را به خود اختصاص میدهد. ظاهراً قرار است به عنوان مفهومی تاریخ ـ هنری با حدود و ثغور و تعریف و مصداقهای روشن ایفای نقش كند. چگونه قرار است این دو نقش یا كاركرد با هم جمع شوند؟ به بیان دیگر، «تاریخ هنرِ زمان حال» چگونه چیزی است و چگونه قرار است همزمان تجربه و نوشته شود؟ پس به راستی هنر معاصر چیست؟
دربارهی سبکهای هنری بخوانید.