«میراث جکسون پولاک» عنوان متنی است که آلن کاپرو (Allan Kaprow) در رثای جکسون پالاک پس از مرگ این هنرمند نوشته است. پالاک زندگی کوتاهی داشت اما سبک خاصش چنان شمول و قدرتی داشت که هنر دورهی خود را تحت تاثیر خود قرار داد.
آلن کاپرو از کمکاری پالاک در سالهای آخر عمرش سخن میگوید. جهانِ هنر در سالهای زندگی پالاک متأثر از سورئالیسم بوده است. سورئالیسم چگونه به آثار پالاک راه یافت؟ کپرو در دریافت آثار پالاک مخاطب را در محاصرهی خطوط و نقوش توصیف میکند، در حالی که به مخاطب یورش میآوردند و او را اسیر میکنند. فرم در آثار پالاک فارغ از تصورات معمول پیرامون این مفهوم شکل میگیرد. فرم هیچ آغاز یا پایانی ندارد و از هر جای اثر میتوان وارد آن شد.
آلن کاپرو تلاش میکند به این سوال پاسخ دهد. چرا جکسون پالاک در ابعاد آثار خود مقیاسهای بزرگ را انتخاب میکرد؟ یک پاسخ ساده آن است که پالاک خواهان گذشتن از سنتهای پیشین تاریخ هنر بودهاست. اما این فرا رفتن از سنت در پالاک چگونه نمود یافته که او را از سایر هنرمندان خطشکن همعصرش متمایز میکند. کپرو معتقد است پالاک همانند کودکان با مسائل هنرش همچون مجموعهای از حقایق مسلمی که برای اولین بار دیده شده است، درگیر میشود. اجرای آثار پالاک به اندازه خود آثارش اهمیت دارد. این ویژگیها در سالهای بعد الهامبخش بسیاری از هنرمندان معاصر گردید.