برنهارد گيزن (Bernhard Giesen) در مقاله «ملت به مثابه جام مقدسِ روشنفكران: اصلِ استعلايى رمانتيسم» ابتدا مشكلِ فرديتِ راديكال در برقرارىِ ارتباط جمعى را مطرح مى كند. ايجادِ سوژه جمعى راه حلى بود كه تفكر رمانتيک در اختيار داشت. پيوند ميانِ فرديت و ارتباط يک ملت از طريقِ هنر و شعر و آگاهى به فرديتِ ملى. اما پيوندِ ويژه ميان استعلاگرايى و فردگرايىِ زيبايى شناسانه (رمانتيک) ملت چگونه توضيح داده مى شود؟
هويت جمعىِ آلمان در گفتمانِ روشنفكرانِ رمانتيک شكل گرفت. توازى و تشابه ميان هويت فردى و جمعى كه توسط فيلسوفِ رمانتيک، فردريش شلگل مطرح شد، به راهى براىِ دستيابى به خودآگاهى تبديل شد. نوعى بيرون كشيده شدن از زيرِ سايه تفكر كلاسيک با پيوند خوردن به هويتِ ملىِ فرد.
بر خلافِ ميهن پرستىِ روشنگرى، تعبيرِ رمانتيک ها از ملت بر تقابل ميانِ فرهنگ و سياست تأكيد مى ورزيد. بنابراين، «ملت» در آلمان به مفهومى سياست زدايى شده و نفوذپذير تبديل مى شود كه ميتوان هرگونه محتواى متناقض و چندگانه را در آن جا داد. اما اين امر چگونه رخ داد؟ ارتباطِ آلمان و يونانِ باستان چگونه توسطِ روشنفكرانِ رمانتيک تعريف مىشود؟ تفاوتِ ديدگاهِ روشنگرى و مکتب رمانتیسم درباره گذشته قابل توجه است. برنهارد گيزن، نويسنده مقاله، به مفهومى به نام «سرشتِ آلمانى» و فراگير بودنِ آن در جهان اشاره مىكند. مفهومِ رمانتيکِ طبيعت امكانِ شكل دهى به هويتِ ملى در چهارچوبِ اصلِ استعلايى را فراهم مى آورد. مفهومى نامعين، ناخودآگاه و نامتناهى.
در انتها نويسنده به اهميتِ زبان شناسى و نقشِ زبان در انجامِ بينهايت کنش هاىِ گفتارى مىپردازد. كنشهايى كه بسته به تفكرِ غالب بر جامعه تعبيرهاى جديدى به خود میگيرند.
دربارهی سبکهای هنری بخوانید.
بخشی از مقاله:
[مکتب رمانتیسم با پیگیری ایدهی فردیت مطلق و تام با این مشکل مواجه میشود که فردیت رادیکال فرد، برقراری ارتباط را ناممکن میسازد. یکی از راهحلهایی که تفکر رمانتیک در اختیار داشت] مبتنی بر برگردان ایدهی فردیت در قالب مفاهیم جمعی، به ویژه مفهوم ملت بود. به این صورت، ملت به عنوان سوژهای جمعی با تفردی بیبدیل متجلی میشد، و در درون اين سوژهْ امکان برقراری ارتباط با ارجاع به این مفاهیم هویت و فردیت وجود داشت. به این ترتیب امكان آن فراهم میشد كه فردیت و ارتباط را به وسیلهی مفهوم جمعی ملت به یکدیگر پیوند داد. …