مقالهی «عکاسی شیراز: چند نگاه» نوشتهی سجاد آروند و غلامرضا یزدانی است. در ایران معضل تاریخنگاری و سنت تاریخ شفاهی از گذشته تا به امروز گریبان ما را رها نکرده و به تبعیت از این امر، عکاسی در شیراز نیز تاریخ مدون و مکتوبی ندارد. پرسش این است چرا آن تاریخ قاجاری منقطع میشود، جلو نمیآید و به پیش و پس خودش وصل نمیشود؟ آیا از پی حضور عکاسی در جامعهی ایرانی این دو بر هم تأثیری میگذارند؟ پرسش از هنر بودن عکاسی چه زمانی در جامعهی ایرانی شکل میگیرد؟
برای مطالعهی مقالهی دیگری دربارهی هنر شیراز اینجا را کلیک کنید.
بخشی از مقاله:
اگر بخواهیم از منظری تاریخی به عکاسی ایران نگاهی انتقادی کنیم باید در این پرسشها و پرسشهای دیگری تأمل کنیم. در شهرهای دیگر ایران نیز در قیاس با تهران دسترسی به منابع مکتوب وضع چندان بهتری ندارد. عکاسی خیلی زود وارد شیراز شد مانند دیگر شهرهای بزرگ دوران قاجار. با همان شکل و سیاقی که عکاسی دوران قاجار در ثبت رویدادها، اشخاص و مکانها دنبال میکرد. شکلگیری عکاسی هنری در ایران و بهخصوص در شیراز به خاطر کمبود منابع مکتوب در تعلیق و بیتاریخی به سر میبرد.
این نوشته کوششی در کشف و شکلگیری نگاهی متفاوت در تاریخ عکاسی این شهر است. نگاههایی که راهی مستقل رفتند. و تلاش کردند تا با آگاهی از جریانهای عکاسی زمانهی خود، شکل دیگری از عکاسی را تجربه کنند. روش گردآوری این نوشته بر پایهی شیوههای تاریخنگاری شفاهی است، چراکه در روند پژوهش به منابع مکتوب تخصصی دست پیدا نکردیم. بجز کتاب پیداش عکاسی در شیراز نوشتهی منصور صانع و فصل عکاسی در شیراز درکتاب تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران نوشتهی یحیی ذکاء…