تنها بهشرط بسط تعریفی همهجانبه، برای هنر و فعالیتهای مرتبط با هنر، امکان ارائهی شواهدی مبنی بر اینکه اینک هنر تنها قدرت تکاملی ـ انقلابی است، بهوجود میآید.
صرفاً هنر قادر به برچیدن تأثیرات بازدارندهی نظام اجتماعی پیری است که در آستانهی مرگ تلوتلو میخورد: برچیدن درجهت ساختن یک نظام یا ارگانیسم اجتماعی بهمثابهی اثر هنری.
این جدیدترین دیسیپلین هنری ــ پیکرسازی اجتماعی/ معماری اجتماعی ــ تنها وقتی بهبار مینشیند که هر فرد زندهای تبدیل به آفریننده، پیکرساز یا معمار این ارگانیسم اجتماعی شود.
فقط در این صورت است که تأکیدی که بر امرمشارکت در هنر کنشی فلوکسوس و رخداده (هپنینگ) وجود دارد، تحقق مییابد، تنها پس از آن است که دموکراسی بهتماموکمال تجلی مییابد.
صرفاً برداشتی چنین از هنر که تا این حد متحول شده باشد، میتواند به یک نیروی زایا بهلحاظ سیاسی تبدیل شود که از کنار هر شخص بهشتاب میگذرد و تاریخ را شکل میدهد.
اما همهی اینها و بسیاری از مسائلی که هنوز مورد بررسی واقع نشدهاند، ابتدا باید بخشی از آگاهی و توجه ما را پرورش دهند: شناخت و بصیرت لازمهی برقراری ارتباطات عینی است. ما باید دربارهی ساختار اصلی سرچشمهی توانمندی زایای فرد آزاد تحقیق کنیم ــ اولی به شناختشناسی مربوط است و دومی به خلاقیت و آفرینشگری.
بعد میرسیم به آستانهای که درآنجا انسان خود را در درجهی اول بهعنوان یک موجود ذیروح تجربه میکند که دستاوردهای اعلایش (اثر هنری)، اندیشهی فعالش، احساس اثرگذارش، خواستهی کارسازش و فرمهای متعالیتر آنها را میتوان بهعنوان شیوههای زایای پیکرسازانه تلقی کرد، مطابق با مفاهیم تشریحی پیکرسازی که مشتمل است بر اجزاءـ نامعین-حرکت-معین (ببینید نظریهی پیکرسازی را) و سپس وقتی در مسیری واقع میشوند که در شکلگیری معنای جهان پیشِرو مؤثرند، باز شناخته میشوند.
این برداشتی از هنر است که نهتنها تلقی تاریخی بورژوایی از شناخت (ماتریالیسم، پوزیتیویسم)، بلکه کنش مذهبی را نیز از بنیاد دگرگون میکند.
هر انسانی یک هنرمند است که ـ از وضعیت آزادی و اختیارش ـ حالتی از اختیار که بیواسطه تجربه میکند ـ یاد میگیرد که در اثر هنری محض متعلق به نظام اجتماعی آینده سایر وضعیتها را تعیین کند.
آزادی اراده و مشارکت در حوزهی فرهنگی (آزادی)؛ در سَروساماندادن به قوانین (دموکراسی)؛ و در حوزهی علم اقتصاد (سوسیالیسم). چنین است که خودگردانی و مرکززدایی (ساختار سهرویهای) رخ میدهد: سوسیالیسم دموکراتیک آزاد.
بینالملل پنجم زاده شده است.
پیامرسانی دوسویه میشود: هرگز نباید جریانی یکسویه از جانب معلم به دانشآموز برقرار شود. معلم نیز بههمان اندازه از دانشآموزان دریافت میکند. بدینسان این جریان دوسویه در هر زمان و هر مکان، در هر مورد درونی و بیرونی که بتوان تصورش را کرد، با هر میزان از توانایی، در محل کار، نهادها، خیابان، انجمنهای کاری، گروههای پژوهشی، مدارس، رابطهی استاد/ شاگرد، فرستنده/ گیرنده برقرار است.
دستیابی به این امر، متناسب با استعدادهای متغیر افراد و گروهها از راههای گوناگون امکانپذیر میشود. سازمان دموکراسی مستقیم از مجرای همهپرسی یکی از این گروههاست. این سازمان بهدنبال آن است که گروههای کاری یا پایگاههای اطلاعاتی مشابه بسیاری را راهاندازی کند و در جهت همکاری جهانی تلاش میکند.