مقالهی «نفت و نوستالژی، خورشید و خاک، همنشینی و هنر: یک روایت از عکاسی در اهواز» نوشتهی امیرحسین کردونی است. اهواز تاریخی بلندبالا دارد اما در طول همین تاریخ، بارها به سبب موقعیتش، پدیدههای جغرافیایی و حوادث تاریخی رونق، ویرانی و بازسازی را به خود دیده است. این فرازوفرودها تا دوران حکومت قاجار ادامه داشته. و همین باعث شده تا هویت فعلی اهواز در مقایسه با بسیاری از شهرهای ایران، متأثر از دوران متأخرش باشد. این شهر به واسطهی موقعیت جغرافیایی خود که سابقاً محل پهلو گرفتن کشتیهای تجاری بوده، امکان دادوستد و رفتوآمد آسانتر با دیگر کشورها را مهیا میکرده؛ که موجب میشده کالاهای خارجی بسیاری به این شهر وارد شوند. از سوی دیگر توسعهی صنعت نفت در دورهی پهلوی، در استان خوزستان سبب رونق اقتصادی این منطقه شده و موجب پیدایش طبقهی متوسط تازه و همچنین باز شدن پای غرب به این استان گردید.
بخشی از مقاله:
شاید بتوان اهوازیها را بهرغم تبلیغات حکومتی متفاوت، با علاقهشان به جلوههای زندگی مدرن و غربی شناخت. به همین دلیل، عکس و دوربین عکاسی بهعنوان یکی از مظاهر مدرنیته، همواره مورد علاقهی بسیاری از خوزستانیها بوده است. نمود این هویت فرهنگی در دیگر هنرها نیز مشهود است، برای مثال در خوزستان همیشه فیلمسازان، داستاننویسان و شاعران شعر نوی بسیاری دیدهایم اما کمتر اسم یک نگارگر یا شاعر غزلسرا از این استان به گوشمان خورده است. علاقه به جلوههای زندگی مدرن را میتوان در عکسهای یادگاری خانوادههای اهوازی نیز بهخوبی مشاهده کرد. مرسوم بود که دوربین عکاسی در بیشتر خانههای طبقهی متوسط نوظهور، وجود داشته باشد. به نظر میآید فضاهای شهری تازه، تفرجگاهها و زمان فراغت بیشتر، احساس نیاز به ثبت زندگی را بیشتر کرده بود…