باهاوس در سال ۱۹۱۸ توسط والتر گروپیوسِ معمار و دوستانش از اعضای «شورای کارکنان هنر» و «گروه نوامبر» به وجود آمد. به گفتهی وولف هرتسوگنرات نویسندهی مقالهی «اتوپیای باهاوس»، وحدت مفهوم و اجرا در این پروژهی اتوپیایی و اشکال استحالهیافتهی بعدی آن، به عنوان مرکز آموزش و تولید در طول دوران چهاردهسالهی جمهوری وایمار، از جمله دستاوردهای بزرگ تاریخ فرهنگی آلمان محسوب میشود. هرتسوگنرات در مقالهی خود تاریخ باهاوس را به پنج مرحله تقسیم میکند. و فراز و فرودهای هر مرحله، شخصیتهای محوری، اقدامات و تولیدات مهم در هر مرحله را یک به یک بررسی میکند.
تاریخ باهاوس
او در بررسی مرحلهی آغازین باهاوس هدف آن را به احیای لژ ماسونهای قرون وسطی شبیه میداند. هرتسوگنرات، یوهانس ایتن را موثرترین شخصیت این مرحله میداند. که نقاشی سوئیسی بود و دانشجویان را از تمرین کپیکاری معاف کرد و Vorkurs مشهور خود را ابداع نمود. در ادامه توضیح میدهد که ایدئولوژی اتوپیایی در این مرحلهی آغازین چگونه و تحت تاثیر چه تفکرهایی بهوجود آمد. از نظر هرتسوگنرات، باهاوس با طراحی لوگوی جدیدی در سال ۱۹۲۲ توسط اوسکار اشملر وارد مرحله دوم شد. مرحلهای که با گسستی کامل از اکسپرسیونیسم کریستالمحور، نشاندهندهی آرمانشهر اتحاد همهی فرمها بود.
هرتسوگنرات آغاز مرحلهی سوم باهاوس را نقل مکان به ساختمان جدیدی در دسائو در چهارم دسامبر ۱۹۲۶ میداند. در این مرحله قرار بر این شد که استاد فرم و مواد هر کارگاه درسی یک شخص واحد باشد. آن یک نفر فارغالتحصیل دورههای آموزشی خود باهاوس بود. در این مرحله شعار باوهاوس این بود: «فرم پیرو کارکرد اســت». و باوهاوس کم کم وارد تعامل بی واسطه با صنعت شد. مرحله چهارم در ۱۹۲۸ آغاز شد. این مرحله با نام مدیر جدی آن یعنی هانس مهیر گره خورده بود.
سخنان مهیر نشاندهنده تاکید تازه بر اصول مارکسیستی بود. مرحله نهایی و پنجم تحت نفوذ مهندس معمار لودویگ میس فان در روهه بود که در سال ۱۹۳۰ مدیر این مدرسه شد. او برای آشتی دادن طراحی با اصول سادگی و وفاداری نسبت به مواد و مصالح طرحی ریخت. اما آن در حد طرح باقی ماند. تبعید از دسائو به برلین و سرانجام تعطیلی باهاوس توسط نازیها در ۱۹۳۳ به کار این مدرسه در آلمان پایان داد.
بخشی از مقاله:
باوهاوس در سال ۱۹۱۸ (سال انقلاب آلمان) توسط والتر گروپیوسِ معمار و دوستانش از اعضای «شورای کارکنان هنر» و «گروه نوامبر» به وجود آمد. وحدت مفهوم و اجرا در این پروژهی اوتوپیایی و اشکال استحالهیافتهی بعدی آن، به عنوان مرکز آموزش و تولید در طول دوران چهارده سالهی جمهوری وایمار، از جمله دستاوردهای بزرگ تاریخ فرهنگی آلمان محسوب میشود.
عرفای قرون گذشته مثل یاکوب بومه («انسانی که در مقام تجسم خدا دوباره متولد میشود دیگر یک فرد نیست بلکه یک نوع است.») یا مایستر اکهارت در ایدئولوژی اوتوپیایی اوایل تأسیس باوهاوس اهمیت داشتند، همانقدر که نهضت جوانان آلمان معاصر، یا میراث کسانی چون ویلیام موریس، یا «قواعد تنفس و سلامتی»مزدازنان ــ در سال ۱۹۲۲ ایتن جزوهای با این عنوان تهیه کرد: «در متابعت از یاکوب بومه: دمـ بازدم» ــ یا آیین بودا، یا فلسفهی یونانی افلوطین.
این مرحلهی آغازین کار باوهاوس در باسمهی چوبی فاینینگر به همان اندازه آشکارا نمود یافته است که در تایپوگرافی منحصربهفرد جزوهی ایتن که در آن تقریباً همهی حروف جدا از هم تایپ شدهاند. آمیزهای از تصویرسازی کتاب در قرون وسطا و کولاژ در دورهی معاصر به سبک دادا. اولین لوگوی باوهاوس که دانشجویی به نام پیتر رل آن را طراحی کرد نوعی انسانِ چوب کبریتی رمزی را نشان میداد که شبیه علایم ماسونی قرون وسطا بود.
نقل مکان به ساختمان جدید باوهاوس در دسائو در چهارم دسامبر ۱۹۲۶ آغاز مرحلهی سوم آموزش در این مدرسه به حساب میآمد. حالا دیگر قرار بود استاد فرم و مواد در هر کارگاه درسی یک شخص واحد باشد و آن یک نفر فارغالتحصیل دورههای آموزشی خود باوهاوس بود. بروئر، یوزف آلبرس، هربرت بایر، هینرک شیپر، گونتا اشتُلتزه.
در این مرحله شعار باوهاوس (که در امریکا مطرح شد) این بود: «فرم پیرو کارکرد است». باوهاوس کمکم وارد تعامل بیواسطه با صنعت شد. دانشجویان انواع چراغ، میز و صندلی ساختهشده از لولههای فولادی، و محصولات دیگر را در مدرسه طراحی میکردند و طرحهایشان در آزمایشگاههای صنعتی به مرحلهی تولید میرسید. محصول اصلی این مرحله صندلی ساختهشده از لولهی فولادی است که بروئر از سال ۱۹۲۵ به بعد به اشکال مختلف طراحی کرد و یکی از آنها ــ صندلی فنری محصول سال ۱۹۲۷ که فاقد پایههای عقبی است و از لولهی یک تکه ساخته میشودــ به صورت نمونهای کلاسیک درآمد و هنوز تولید میشود.
دربارهی تاریخ هنر بخوانید.