بخشی از متن:
ایمان افسریان: ما از شما تصور و شناختی که داریم دو چهره است چهر نقاش و چهر معلم دودل بودیم که بحث را از کجا شروع کنیم از فعالیت آموزشیتان یا از بحث نقاشی خودتان چه فکر میکنید
بابک اطمینانی: بحث را از آموزش شروع کنیم رابطهای که با تدریس دارم یک رابطه هنرمندانه است تدریس هم به نوعی شکل دادن ماده خام است که همان ذهن دانشجو باشد ذهن باید برای پذیرش مفاهیم و معانی آماده شود تا بتواند پذیرا گردد در غیر اینصورت بستری برای انتقال مفاهیم به وجود نخواهد آمد نکته بعدی مفاهیم و معانی پایهای هستند که اینها به اعتقاد من اصولی ثابت و غیر قابل تغییر دارند و در تمام سبکها باید رعایت شوند تا اثر هنری کارایی داشته باشد تأکید من در تدریس روی این بطن و مایه اصلی است و آن هم چیزی نیست جز کمپوزیسیون عناصر بصری.
ایمان افسریان: یعنی به نظر شما آن بطن و مایه اصلی همه سبکهای مختلف اولاً یک چیز بصری است حالا به عبارتی یک چیز نرمال و دوم اینکه در همهی اینها مشترک است یعنی مثلاً از مینیاتور تا کوبیسم یا امپرسیونیسم همه موضوع و بطنشان ترکیببندی است
بابک اطمینانی: اجازه بدهید به جای واژهی ترکیببندی از واژهی کمپوزیسیون استفاده کنیم چرا که جامعتر است هنرمند برای اینکه بتواند منظور خود را اعم از حس یا فکر به طور موفقی بیان کند باید عناصر حاضر در صحنه را طوری بیاراید تا محصول نهایی بتواند عمل انتقال معنا را انجام دهد منظورم از کمپوزیسیون یعنی همین.
ایمان افسریان: یعنی نظمی بین این عناصر و اجزاء برقرار شود.
بابک اطمینانی: بله نظم و رابطه درونی اجزاء باعث میشوند که یک اثر موفق باشد یا نه.