در این شماره به «مینیمالیسم» پرداختهایم. سبک و سیاقی که در گذار از مدرنیسم به پستمدرنیسم نقش اساسی داشت ولی به میزانی که شایستهاش بود به آن توجهی نشده است. این نقش، خود را بیشتر در آیندۀ «هنر/فلسفه» و «هنر/ نظریه» نشان میدهد. به هر حال…
در فرهنگهای لغات، برابر واژۀ Literal از معادلهای: الفبایی، دقیق، موبهمو، تحتالفظی، لفظ به لفظ، لغوی، لفظی، بیروح، سرراست، ظاهری، واقعی و بیپیچ و خم استفاده کردهاند. از این رو در ترجمههای حاضر از دو معادل برای Art Literal یا Literalism استفاده شده است. یکی «لفظی، لفظ گرا و لفظ گرایی» و دیگری «سرراست و سرراستی و سرراستگرایی». بکارگیری این دو برابر واژه را عامل دیگری هم تأیید میکند. در حقیقت تلفیق این دو، معنای نزدیکتر به واژه اصلی در زبان مبدأ است. به این معنا که Literal Art (یا مینیمالیسم) هنر و روشی است سررست که اثر هنری را با ارجاع به خودش، به عینیتاش و حضور خودش معنا و خلق میکند و البته برای توضیح و اعاده حیثیت، نیازمند به زبان و استدلال کلامی میشود و از لفظ و زمینه لفظی برای معنادهی آنها سود میبرد. اما اگر قرار بر استفاده از یکی از این برابر واژهها باشد در نظر ما، «سرراست» معادل بهتری است، چرا که اگر هم این آثار و هنرمندانشان به لفظ و لفاظی و کلام متوسل میشوند بیشتر از حیث «سر راستی» آثارشان است، تا جایی که مجبورند اشیاء و ابژههای ساده، معمولی و هندسی را به عنوان اشیاء هنری ارائه کنند. کما اینکه اصطلاحات دیگری همچون «هنر الفبا»، «هنر عینی» و «هنر ابژه» را هم در زبان اصلی و مبدأ برای آن بکار بردهاند. از طرف دیگر، معادل «لفظی و لفظ گرا»، کنایهای است که در خود واژه اصلی وجود دارد و آن را به نقد میکشد.
اما مهمتر و به جای هر سخن دیگری، در فرصت پیش آمده، باید از همکاران گرامی و عزیزی تشکر کنیم که در این مدت زحمت و دشواریِ برگردانیِ مقالات را با دقت و همنفسیشان به جان خریدند و ما را در ارائه آبرومندانه مجموعههای منتشر شده یاری دادهاند. اگر فصلنامه، حتی گهگاهی، اعتباری دارد و مییابد، بخش اعظم آن- و چه بسا همهاش- وامدار نیکسرشتی آنها است. از همگیشان سپاسگزاریم.
دربارهی سبکهای هنری بخوانید.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.