بخشی از متن:
یادداشتی دربارهی عکاسان جوان با آثاری از رضا پایداری پویه خاوریفر هانا دارابی مهدی درخواه مسعود عباسی پویان علیمحمدی محمد غزالی و هاتف منتظری.
عکاسی ایران موجود نحیفی است آنچه بر نحیف بودنش صحه میگذارد آسیبپذیری آن است و نه ظرافتش عکاسی ایران دورهای درهای خود را به روی هر تفکری خارج از حوزه عکاسی مستند البته مستند به گمان واضعان و مفسران کمبنیه ایرانیِ این اصطلاح میبست عکاسی مستند با رگههایی از فرمالیسم سطحی استفاده از سایه ریتم خطوط ضد نور زلم زیمبو و رنگهای محلی و صحنههای رقتانگیز روستایی و هنرمندترینشان به سمت کویر جنوب ترکمن ماسوله و اما ابیانه و ابیانه و ابیانه میرفتند.
جز یک دو اسم پربسامد چیزی شنیده نمیشد اکنون غیر از پژواک هر از گاه نام یکی دو نفر از ایشان هیچ نام و نشانی از هیچکدامشان نیست جمعشان جمع بود و با بضاعتی ناچیز در مورد عکاسی یک کشور سیاستگذاری میکردند و تصمیم میگرفتند همایشهای دوسالانهها صرف جا انداختن و تفکیک معانی عکاسی ابداعی و عکاسی مستند و اجتماعیِ مندرآوردی میشد دو سه مهمان مجهولالهویه از کشورهای درجه ۳ دعوت میشدند در این همایشها چند نفری مینشستند کسانی که نه از عکاسی دنیا نه از عکاسی ایران و نه از عکاسی خودشان اگر عکاس بودند هیچ آگاهی و تجربهای نداشتند یکی از عکاسی جنگ میگفت یکی از مشکلات عکاسی ایران و معضلات برگزاری نمایشگاه و سرویسهای بهداشتی نامطلوب یکی از ماسوله رفتن یکی از گرفتن ۲۰ حلقه گل لاله با پسزمینه کوه دماوند یادم میآید که مصر به انجام آن در ماه اردیبهشت بود.
هیچکس نه اعتراضی میکرد و نه حتی انتقادی عکاسی و زبان آن در فقر اندیشه تصویر و تخیل به سر میبرد هر رگهای از عمق و جدیت و تأمل برچسب غربی و فرمالیسم و عدم تعهد اجتماعی میخورد جالب اینکه هر آنچه سیاستگذاران عکاسی نمیفهمیدند تهجم و تهدید و هر آنچه بویی از انتقادت داشت مخرب به شمار میآمد.