اثری از آنتونی تاپیس

تاپیس و نقد: وقتی که مس طلا نمی‌شود / ثمیلا امیرابراهیمی

 

معرفی مقاله:

در مقاله‌ی حاضر، ثمیلا امیرابراهیمی به سراغ قسمت‌هایی از مقاله‌ای تحت عنوان «امر جدی» (Matter Serious) اثر ماریو نیویس منتقد مجله‌ی «نیویورک آبزرور» رفته است. ماریو نیویس این مقاله را در سال ۱۹۹۵ به مناسبت برگزاری نمایشگاه «تاپیس» در امریکا، در مجله‌ی «نیوکریتریون» (معیار نو) منتشر کرده است. نویسنده در انتخاب عنوان این مقاله با استفاده از کلمه‌ی  Matter به نحوی طعنه‌آمیز هم «امر» و هم «ماده» را منظور کرده است. به اعتقاد ماریو نیویس، حُسن مردن هنرمند و پیوستن او به «تاریخ هنر» این است که کار و شخصیت او تا حد زیادی تصفیه و تطهیر می‌شود. کلک‌ها و ریاکاری‌های غیرهنرمندانه‌اش «هنری» تلقی می‌شود. آثار بد و ضعیفش به زیر قالی‌ها و تهِ پستوها فرستاده می‌شود. و هرچه می‌ماند به عنوان کشف و «زبان شخصی» او مورد پذیرش و تحسین قرار می‌گیرد. اگرچه، زمان خود تصفیه‌کننده‌ی تاریخ است و نگاه‌ها و شیوه‌های تازه‌ی برخورد و نقد را در پی می‌آورد و تنها ساکنین دائمی این قلمرو هنرمندانی خواهند بود که با انسان و زندگی او پیوندی حقیقی داشته باشند. از سوی دیگر هنرمندانی که شانس آن را داشته‌اند تا در زمان حیات خود وارد تاریخ هنر شوند همزمان با افتخارهایی که کسب می‌کنند صدای چوب انتقادها را نیز می‌شنوند. در مورد تاپیس هم هنوز این فرصت وجود دارد تا به برخی از انتقادهایی که از کار او شده است، توجه کنیم.

.

بخشی از مقاله:

تاپیس از شهرتی برخوردار است که کمتر هنرمند زنده‌ای شاهد آن بوده است. هرکس با اندک آشنایی با هنر مدرن، کار او را آشنا و شاید پیشگویانه می‌داند. این واقعیت که نقاشی او در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ یادآور اکسپرسیونیسم نوین دهه‌ی هشتاد است باعث می‌شود هنر او را جلوتر از زمان او فرض کنیم. اگرچه با در نظر گرفتن ماهیت نفوذ او باید دید آیا تاپیس درخور چنین افتخاری هست یا نه. چراکه بعد از سال ۱۹۷۷ این نخستین نمایشگاه کامل آثار او در آمریکا، با ۵۶ اثر که متعلق به حدود ۵۰ سال کار اوست، چندان یک نمایشگاه هنری نیست که نمایش “خود” اوست. همواره نقاشان و هنرمندانی که استعداد و توانایی خود را بیش از حد ارزیابی کرده‌اند وجود داشته‌اند. اما تنها معدودی از آن‌ها چنان هنرمندان بزرگی بوده‌اند که تصور تمدنی بدون آن‌ها، انسان را متأسف کند. هرکس که نمایشگاه «تاپیس» را ترک می‌کند تحت تأثیر اعتقادی که او به توانایی خود دارد قرار می‌گیرد؛ اما این توانایی و اعتقاد در آثار او دیده نمی‌شود. آثار «مادی» که تاپیس در دهه‌ی ۵۰ با آن‌ها مشهور شد، برخلاف خشونت ظاهری رفتار و ریختگی سطوح آن‌ها، بسیار بی‌مزه‌اند و سبُعیت آن‌ها دست‌دوم و نمایشی است.

شاید بسیاری از هنرمندان ایرانی آشنایی چندان با تاپیس و کار او نداشته باشند اما هنرمندانی نیز هستند که مصالح، شگردها و گاه حتی نشانه‌های آثار او را از منابع دست‌دوم به عاریت گرفته و در کار خود استفاده می‌کنند. برخی ویژگی‌های کار تاپیس مانند راحت‌الحلقوم بلعیده، هضم و تقلید می‌شود. کافی است مقداری احساس، هیجان و سرعت دست‌به‌دست هم دهند تا لکه‌ها و خط‌ها و نشانه‌های از من درآوردی و نامفهوم، یا انبوهی از مواد و اشیای کهنه و دورافتاده در ترکیبی نه همیشه موفق سرهم شود. هنرمند جوانی که چنین اثری بیافریند خیلی زود دچار این توهم می‌شود که ارزش کار او به علت شباهت با کار چنین هنرمند بزرگی غیر قابل انکار است. اما تأثیرگیری شتابزده از جذابیت‌های سهل‌الوصول آثار دیگران تنها به رواج نشانه‌ها، رفتارها و کلیشه‌هایی می‌انجامد که نه تنها پیوندی با کار این هنرمندان امروزی و اینجایی ندارد، بلکه در کار خود آن هنرمندان تثبیت شده نیز مورد نقد و پرسش قرار گرفته است. اگر تاریخ هنر و نقد هنری در ایران هنوز ضعیف و نوپاست، اما در دنیای بزرگ هنر، زمان با قدرت و بیرحمی کار خود را می‌کند: تصفیه‌ی تاریخی. این چیزی است که به قول معروف دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.

سبد خرید ۰ محصول