در تظاهرات اخیری که در بسیاری از کشورهای غربی بر ضد «نژاد پرستی» جریان دارد، یکی از کارهایی که در حال انجام گرفتن است پایین کشیدن و آتش زدن و رقصیدن دور تکه‌های شکسته‌ی مجسمه‌های تاریخی‌ای است که برای یادبود شخصیت‌های دوران قدیم در مکان‌های عمومی نصب شده‌اند. از مجسمه‌‌های کریستف کلمب و توماس جفرسون در آمریکا تا مجسمه‌ی شاه لئوپولد در بلژیک و چرچیل در انگلستان در حال شکسته و کنده و پنهان شدن هستند. دعوا بر سر شخصیت‌های تاریخی چند سالی هست که با شدت در غرب آغاز شده و فقط می‌توان پیش‌بینی کرد که در آینده شدیدتر خواهد شد. این دعوا اما محدود به مجسمه‌های وسط میدان‌ها و نام خیابان‌ها نیست. تاریخ هنر نیز مدتی است درگیر این نزاع شده است. برای مثال همین چند ماه پیش، دانشگاه ییل یکی از دوره‌های پرطرفدار تاریخ هنرش را به خاطر اینکه زیادی «سفید و مردانه و غربی» بود حذف کرد. در دانشگاه‌های دیگر، عده‌ای (که از قضا بیشترشان دانشجو هم هستند) معترض بودند که چرا باید در رشته‌ی ادبیات، شکسپیر بخوانند و او صرفاً یک «مرد سفیدِ غربی» است و به جای او باید مثلاً سرودهایی که آفریقایی‌ها در دوران قدیم هنگام رقص دور آتش می‌خوانند، تدریس شود و عده‌ی دیگری خواهان حذف هومر از برنامه‌ی درسی و حتی نشاندار شدن این متن‌ها در کتابخانه بودند، چون در کتاب‌هایش از تجاوز جنسی سخن رفته است. وضع باقی هنرها نیز بهتر نیست. طبق مدعای این مبارزین جوان، تاریخ هنر در اشغال عده‌ای مرد سفیدپوست غربی است و باید این تاریخ را براندازی، پاکسازی و از نو ترکیب‌بندی کرد.

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.