هنر معاصر / Contemporary Art

هنر معاصر طی یک سلسله‌ مقالات در مجموعه‌‌ی حرفه: هنرمند، مورد بررسی قرار گرفته و به چیستی آن پرداخته شده است. در این بین جهت درک عمیق مسئله کوشیده‌ایم به‌ تفسیر نمونه‌های تصویری، هنرمندان و جنبش‌های هنری مرتبط با این مقوله بپردازیم. با توجه به هم‌‌پوشانی هر دو مضمون ذکرشده، تمام این مقالات در ذیل سه برچسب «هنر معاصر» و «هنرمندان معاصر جهان» و «هنرمندان معاصر ایران» قابل مشاهده است.

ژان فیلیپ آنتوان، هنر معاصر، هنر معاصر چیست؟، امر معاصر، فلسفه‌ی هنر، نظریه‌ی هنری

تاریخمندی امر معاصر همین حالاست!/ ژان فیلیپ آنتوان/ نسترن صارمی

هنر معاصر، مجله اکتبر، امر معاصر، مجید اخگر، هنر معاصر چیست، فلسفه‌ی هنر

پرسش‌نامه‌ی مجله‌ی اکتبر درباره‌ی هنر معاصر (Contemporary art) / مجید اخگر

فرهنگ مصرفی/ جولیان استالابراس/ الهام آقاباباگلی

هنر معاصر، ویژگی های هنر معاصر، صالح نجفی، هنر مفهومی

توپولوژی هنر معاصر/ بوریس گرویس/ صالح نجفی

جولیان استالابرس، فردریک جیمسون، هنر معاصر، مبانی نظری هنر معاصر، جامعه‌شناسی هنر

هنر نخبه در عصر پوپولیسم/ جولیان استالابراس/ نغمه یزدان‌پناه

آرتور دانتو، هانس بلتینگ، هنر مدرن، هنر پسامدرن، تاریخ هنر

مدرن، پسامدرن و معاصر/ آرتور دانتو/ مهدی حبیب‌زاده

هنر معاصر چیست؟ خصایص هنر معاصر، هنر جدید

سبک؟ شیوه‌ی بیان؟ آگاهی تاریخی؟ – «هنر معاصر» چیست؟

ویلیام کنتریج، William Kentridge، هنر معاصر آفریقا، هنر معاصر

کشف ویلیام کنت‌ْریج/ سردار تونیچ/ مهدی فیاضی‌کیا

ریچارد کرنی - گلنار نریمانی - هنر و سیاست - 11 سپتامبر و هنر آمریکا - کانت و امر والا - مبانی فلسفه ی کانت - زیباشناسی کانت - امر والا

درباره‌ی وحشت و ترور/ ریچارد کِرنی / گلنار نریمانی

امر والا، امروالا، مجید اخگر، بارنت نیومن

امر والا اکنون است / بارنت نیومن / مجید اخگر

آنری میشو، رابرت اسمیتسون، آنیش کاپور، هنر مکان ویژه، هنر معاصر / فصلنامه 69

امر والا و هنر معاصر (آنری میشو، آنیش کاپور، تاسیتا دین و رابرت اسمیتسون)

هنرمندان هنر مفهومی/لارنس واینر/جوزف بویز/جف کونز/آثار کانسپچوال/ فصلنامه 1

هنرمندان هنر مفهومی

هنر معاصر چیست؟

اصطلاح معاصر (Contemporary) و مشتقات آن (هنر معاصر، معاصریت، و غیره) در جهان هنر امروز جایگاه و دلالت خاصی پیدا كرده است. به نحوی كه فكركردن در مورد خود این اصطلاح و دامنه‌‌ی پوشش آن برخی ویژگی‌های جهان هنر معاصر را بر ما آشكار می‌كند.

اندیشیدن به مضمون این واژه در همان گام‌های نخست ما را با نوعی ناسازه یا تناقض رو‌برو می‌كند. تناقضی كه اتفاقا برخی ویژگی‌های تاریخی خاص صحنه‌‌ی هنر چند دهه‌ اخیر را آشكار می‌سازد. زیرا این اصطلاح، چنان‌كه از عنوان مشخص است، بناست به آن‌چه به امروز مربوط است، در آستانه‌‌ی تجربه‌شدن است و چه‌ بسا هنوز نامی ندارد، اشاره كند.

اما از سویی دیگر، این اصطلاح یک مفهوم رایج و جاافتاده‌ است. مفهومی كه موضوع سمینارها، پایان‌نامه‌‌ها و پژوهش‌های مختلف است. چنان‌كه ریچارد مایر با لحنی كنایی اشاره كرده است؛ بخش عمده‌‌ای از اشتیاق تحقیقاتی نسل جوان‌تر را به خود اختصاص می‌دهد. ظاهرا قرار است به‌عنوان مفهومی از جنس مفاهیم تاریخ‌‌ هنری با حدود و ثغور و تعریف و مصداق‌های روشن ایفای نقش كند. پس چگونه قرار است این دو نقش یا كاركرد با هم جمع شوند؟ به بیان دیگر، «تاریخ هنر زمان حال» چگونه چیزی است و چگونه قرار است هم‌زمان تجربه و نوشته شود؟ پس به راستی منظور از این اصطلاح چیست؟

ویژگی‌های هنر معاصر

هنر معاصر به چه آثاری اطلاق می‌شود؟ امروزه این پرسش شاید مهم‌ترین پرسش‌ از هنر معاصر است. زیرا دیگر واژه‌ی معاصر به هیچ اثر هنری‌ای که در زمان حال تولید شده باشد گفته نمی‌شود، بلکه این واژه بر کنش‌ها، ابژه‌ها و رویدادهای هنری‌ای دست می‌گذارد که خالقان و مخاطبان‌شان آن‌ها را «هنر زمان ما» تلقی کرده‌اند. «زمان ما» و یا به عبارت دیگر زمان حال چه زمانی است؟

هنر معاصر: تلفیق نوگرایی و یادمان گذشته

اختلاف میان عبارت «زمان حال» و «زمان معاصر» همواره پابرجاست. به زعم ژان فیلیپ آنتوان، پیوند میان هنر، امر معاصر، زمان حال و گذشته در پایان قرن هجدهم پدیدار شد، هنگامی که فردریش شیلر رابطه‌ی میان هنرمند و زمانه‌اش را غریب و نابه‌هنگام توصیف کرد. شیلر معتقد بود هنرمند در حالی که «فرزند زمانه‌ی خود» است. در برابر همگون شدن با لحظه‌ی حال مقاومت می‌کند و در هیأتی بیگانه غرابت اثرش از نگاه عموم به گذشته و یا زمانی ناشناخته برمی‌گردد.

اما اگر هنرمندی به تمام جذب ضرورت‌ها و ذائقه‌های زمان حال نشود. در آن صورت به کدام دوره‌ی زمانی تعلق دارد؟ اگر به اعتقاد شیلر به زمان گذشته برمی‌گردد، این گذشته چیست؟ ژان فیلیپ آنتوان در مقاله «تاریخمندی امر معاصر همین حالاست!» با نقبی به جوامع غربی و تعریف ‌آن‌ها از گذشته و زمان حال و امر معاصر، سعی دارد تعریفی از امر معاصر ارائه دهد؛ زیرا گویی امروزه یا چیزی را نو می‌دانیم و کاربردی، یا آن مربوط به گذشته و اثری یادمانی است.

برای دستیابی به یک تعریف جامع از هنر در دوران حاضر، توجه به تأثیرات فرهنگی و اجتماعی و رویدادهای سیاسی در دنیای معاصر اهمیتی ویژه دارد. درواقع رویدادهای هنری در عصر حاضر نمایان‌گر بسترهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود هستند. باتوجه به این نکته، هنر در دوران معاصر را نمی‌توان به یک سبک یا ایدئولوژی خاص محدود کرد.

توپولوژی هنر معاصر: از دیدگاه گرویس

منظور بررسی خواص و مصادیقی از هنر معاصر است که در دل تغییر شکل‌های گوناگون این هنر ثابت می‌مانند و حفظ می‌شوند. می‌دانیم هنر مدرن، هنری معطوف به آینده بود. هنر پسامدرن تأملی تاریخی در باب پروژه‌ی هنر مدرن. هنر معاصر در عین نزدیکی به این دو جریان کاملاً با آن‌ها متفاوت است. اما برای درک درست‌تر باید به رابطه‌ی دو جریان مدرن و پسامدرن در ارتباط با آن دقیق‌تر بنگریم. گرویس سعی می‌کند توپولوژی هنر معاصر را با بازتعریفی از هنر مدرن که شعارش نفی گذشته برای آینده‌ای نو بود، و پست‌مدرن که تلاشش صورت‌بندی بازتولید‌های هنر مدرن بود، بیشتر بشکافد.

هنر معاصر امروزه دیگر به معنای هنری نیست که در زمان ما تولید شود. بلکه از آن حیث معاصر است که چگونه خود را نمایان کند. گرویس اعتقاد دارد این بازنمایی در چرخه‌ی بازتولید اتفاق می‌افتد. متن با کمک گرفتن از آرای والتر بنیامین و مفهوم هاله‌ی او سعی دارد این ارتباط را توضیح دهد. چگونه در هنر معاصر اصل اثر هنری با روگرفت (کپی) آن برابری می‌کند. او برای توضیح کامل این مفهوم هنر چیدمان را الگوی خود قرار داده و شرح خواهد داد که چرا چیدمان مهم‌ترین قالب هنری هنر معاصر است.

با توجه به اینکه هنر معاصر به عنوان یک زبان هنری، همواره در حال تکامل است، دسته بندی آن به سبک‌ها و اصطلاحات مشخص، امری است دشوار و حتی در مواردی ناممکن. این واژه درواقع برای توصیف زبان هنری در دوران حاضر استفاده می‌شود. زبانی که تنوع، کثرت، نوآوری و خلاقیت از ویژگی‌های بارز آن است. در تعریفی جامع‌تر شاید بتوان این مورد را هم اضافه کرد که هنر در عصر حاضر با دورشدن از قواعد سنتی و پیشین، می‌کوشد به بیانی بدیع دست یابد.

هنرمندان معاصر می‌کوشند با ارائه‌ی شیوه‌های متنوع هنری همچون نقاشی، مجسمه‌سازی، پرفورمنس، اینستالیشن و غیره، مرزهای سنتی در بیان هنری را جابجا کنند. آنچه که در هنر معاصر بحث برانگیز است، به چالش کشیدن مفاهیم زیبایی‌شناسی سنتی و اصطلاح «زیبایی» است. چراکه این بیان هنری با طیف گسترده‌ای از مفاهیم همچون هویت، جهانی شدن، تغییرات اقلیمی و غیره سر و کار دارد.

یکی دیگر از جنبه‌های مهم این پدیده‌ی هنری، میان رشته‌ای بودن آن است. هنرمندان اغلب با بهره‌گیری از عناصر فناوری و مفاهیم سیاسی یا جامعه‌شناسی، مرزهای بین هنر و سایر رشته‌ها را درهم‌تنیده و بر پیچیدگی این پدیده افزوده‌اند.

از هنر مدرن تا هنر معاصر

سال‌‌های دهه‌ی ۱۹۶۰ فقط سال‌های شکوفایی تعدادی جنبش‌های پیشتاز نیست، بلکه سال‌های گشایش اجتماعی به روی این پیشتازان است. به‌ رسمیت شناخته شدن سردم‌داران این پیشتازان در بازار هنر و نهادها سریع‌تر روی داد تا پذیرفته‌شدن سزان در سالن‌ها. لئو کاستلی می‌گوید که با محض برخورد با روی لیختن‌اشتاین، در ۱۹۶۱، بی‌درنگ کارهای او را در گالری‌اش به نمایش درآورد، هرچند تابلوهای او که بر مبنای داستان‌های مصور آفریده شده بود به نظرش «عجیب و غریب» می‌آمد.

هنگامی که ارنست گامبریج، تاریخ هنر خود را روزآمد کرد، متوجه‌ی نکته‌ای شد. در ۱۹۵۰ که اولین بار کتابش چاپ شد، معتقد بود که مردم با جنبش‌های انقلابی هنر قرن بیستم در تقابل اند. اما، پانزده سال بعد،‌به اعتقاد او، «هنر مدرن کاملا پیروز شده بود». هنر مدرنی که پیروز شده است،‌ هنری است که جامعه سرانجام خود را با آن هم‌زمان می‌یابد،‌ یعنی هنر معاصر. هنر معاصر آنجا که مدرنیست گسست ایجاد کرده بود، اتصال به وجود می‌آورد.

مکاتب و جریان‌های هنر معاصر در جهان

در این بخش قصد داریم به برخی از تحولات جریان‌ساز در اواسط قرن بیستم تا اوایل قرن بیست و یک بپردازیم. از آنجا که اواسط قرن بیستم هنرمندان به دنبال رهایی از قواعد و چارچوب‌های رایج در هنر بودند، می‌توان این دوران را بزنگاهی مهم در تاریخ هنر دانست. همین امر باعث شده است تا آن را با پیچیدگی‌های فوق الذکر مواجه کند.

اکسپرسیونیسم انتزاعی

اکسپرسیونیسم انتزاعی به عنوان یک جنبش محوری در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ ظهور کرد. از هنرمندان برجسته این جریان می‌توان به جکسون پولاک و ویلیام دکونینگ اشاره کرد. این هنرمندان بیش از آنکه به نتیجه‌ی نهایی اثر هنری توجه کنند، بر روند تولید اثر تمرکز داشتند. این موضوع در تقابل با اصول هنری سنتی قرار داشت.

پاپ‌آرت

در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با ظهور هنر پاپ، فرهنگ مصرفی و توجه به رسانه‌های جمعی اهمیتی ویژه یافت. هنرمندان این جنبش با بهره‌گیری از عناصر و اشیا مورد استفاده مردم و به‌کارگیری تصاویری از زندگی روزمزه‌ی عامه، قواعد سنت ۵۰۰ ساله اروپا را به چالش کشیدند. اندی وارهول و روی لیختن‌اشتاین از جمله این هنرمندان هستند.

مینی‌مالیسم

با ظهور مینی‌مالیسم در دهه‌ی ۱۹۶۰، سادگی و بی‌آلایشی، وجه اصلی هنر معاصر قرار گرفت. از جمله هنرمندان این سبک می‌توان به دونالد جاد و دن فلاوین اشاره کرد؛ که با به‌کارگیری رنگ‌های محدود و تأکید بر احجام هندسی کوشیدند بر کیفیت ذاتی متریال و فرم تمرکز کنند.

هنر مفهومی

در اواخر دهه ۱۹۶۰ و با ظهور هنر مفهومی، ایده‌ها و مفاهیم زیبایی‌شناسی سنتی اهمیت یافت. افرادی چون جوزف کوسوث و سول لوویت آثاری را خلق کردند که تفکر و مفهوم درون اثر از روند تولید آن یا ویژگی‌های بصری، اهمیت بیشتری داشت. از این جهت با عنوان «هنر مفهومی» در تاریخ هنر معاصر مطرح گشت و بر تحولات بعدی تأثیر به‌سزایی داشت.

هنر اجرا (پرفورمنس آرت)

توسط کنش فعال هنرمند یا سایر مخاطبان رخ می‌دهد و ممکن است به‌صورت زنده، ضبط شده یا فیلمنامه باشد. پرفورمنس راهی برای ارتباط مستقیم با وقایع اجتماعی است و می‌تواند بازه وسیعی حرکات بدنی ساده تا یک رژه را شامل شود، بداهه یا از پیش نوشته شده باشد و در هر مکانی قابلیت اجرا داشته باشد.ریشه پرفورمنس به هنرهای پیشرو قرن بیست از قبیل دادائیسم و فوتوریسم برمیگردد.

هنر چیدمان

اصطلاح چیدمان برای توصیف سازه هایی با مقیاس بزرگ و ترکیب مواد استفاده میشود که اغلب برای مکانی خاص یا برای دوره زمانی ای موقت طراحی میشوند و مدیوم در واقع خود فضاست. چیدمان جایگاه ویژه ای در هنر دوره معاصر دارد،چرا که تعریف هاله و کپی والتر بنیامین درباره‌اش صدق نمیکند. چیزی که چیدمان را از مجسمه یا سایر شیوه های سنتی جدا میکند متحد بودن مخاطب با کار است: مهم ترین هدف چیدمان برداشت فردی تماشاگر از اثر میباشد.

ویدئوآرت

گنجانده بریده فیلم ها در فضایی که تماشاگر در آن قادر است آزادانه در اتاق حرکت کند ِ محل را ترک کند یا به آن بازگردد.اصطلاح ویدیوآرت برای اولین بار در سال ۱۹۶۳ برای اثر نام جون پایک به کار رفت.اثر متشکل از ۱۳ تلویزیون قدیمی بود که تصاویرشان توسط مغناطیسی مخدوش میشد طوری که حالتی توهم‌زا و هیپنوتیزم کننده گرفته بود.در ویدیوآرت اغلب با تسریع یا تکرار تصاویر و برگشتن به نقطه آغازین ویدئو با مفهوم زمان بازی میشود.از هنرمندان معروف این شاخه میتوان به بیل ویولا،بروس نیومن،سیندی شرمن و ویلیام کنتریج اشاره کرد.

هنر تعاملی

به هنری گفته می‌شود که به مشارکت تماشاگر وابسته است. هنر تعاملی برخلاف هنرهای سنتی که در آن مخاطب تنها از طریق ذهنی با اثر ارتباط برقرار می‌کند، نیازمند تغییر داده شدن فیزیکی توسط اوست. هنرمندان تعاملی اغلب آثاری نظیر مجسمه -که بتوان آن را حرکت و تغییر داد -را در محیط‌هایی عمومی قرار می‌دهند تا تماشاگران  آزادانه به اثر شکلی جدید ببخشند. آثار این شیوه معمولا بر پایه استفاده از ویژگی های کامپیوتری و سنسورها هستند.

فرم و لیست دیدگاه

ارسال دیدگاه

۳۷ دیدگاه‌

  • atrphd

    در واقع این هنر تلاش دارد با تغییرات جامعه و فرهنگ مدرن هماهنگ شود و از رسانه‌ها و فرم‌های مختلفی برای بیان ایده‌ها استفاده می‌کند.

    پاسخ
  • سوگل شادمانی

    اگر امکانش هست آثاری که در بستر هنر معاصر خیلی سروصدا کردند را هم معرفی کنید. ممنون.

    پاسخ
  • محمدرضا سعیدی

    توجه به طبیعت بین‌رشته‌ای هنر معاصر، با هنرمندانی که فناوری، سیاست و جامعه‌شناسی را ترکیب می‌کنند، ویژگی‌های دینامیک و در حال تغییر هنر را برجسته می‌سازد.

    پاسخ
  • امین

    مکاتب هنری‌ای که در بستر هنر معاصر شکل گرفتند، بسیار متعدد هستند که در این صفحه فقط به تعداد کمی از آن‌ها پرداخته‌اید.

    پاسخ
  • محکمی

    سلام و خسته نباشید. منابع و کتاب‌های خوبی که در زمینه‌ی هنر معاصر هستند مثل کتاب «هنر بعد از ۱۹۶۰» از مایکل آرچر که فکر میکنم خودتون هم منتشر کردید.

    پاسخ
سبد خرید۰ محصول