«حرفه: هنرمند» فقط یک نشریه‌ی هنری نیست، بلکه نهادی فرهنگی است که دغدغه‌ی ایران و شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آن را دارد، هم‌چنانکه همواره دغدغه‌ی هم‌اندیشی و گفتگو نیز در آن هست. گفت‌وگو همیشه میان همکاران این نهاد و نویسندگان آن برقرار است. در طول سالها شخصاً هم بارها از جلسات و دورهمی‌های «حرفه: هنرمند» و حضور دوستان فرهیخته و باانگیزه در آن لذت و بهره برده‌ام اما گاهی لازم می‌شود این گفت‌وگوها و هم‌اندیشی‌ها خصوصی نماند و در حوزه‌ی عمومی نیز منتشر شود. وقایع مهر و آبان ۱۴۰۱ از آن دست است. دوستان «حرفه: هنرمند» متنی را با نام «تو یکی نه‌ای هزاری» بر وبسایت‌شان منتشر کردند و از نویسندگان و همراهان‌شان خواستند در بحث مشارکت کنند. اینکه نهادی فرهنگی-هنری در شرایط ملتهب کشور چه باید بکند پرسش روشن و مشخصی است. اقتراح دوستان در این باره بود. ولی من برای پاسخ به این پرسش خود را ناگزیر دیدم جستار بلند زیر را بنویسم. این جستار پاسخ آن پرسش را هم در دل خود دارد اما جنبه‌های دیگری هم بر پایه‌ی مسائل مختلف در آن طرح شده است. چرا؟ بخشی شاید به این جهت که من از سویی با نگرش فلسفی و تعمیم موقعیت‌ها برای تحلیل آنها انس دارم و از سوی دیگر خواسته یا ناخواسته عملاً مورالیست هستم و توجه اخلاقی به قضایا پرداختن به ابعاد متفاوت را لازم می‌آورد. اما علاوه بر کاستی‌های شخصی من، گمان می‌کنم خود پرسش هم این ویژگی را داشت که طرح آن به صورت ساده و سرراست کم و بیش ممکن بود ولی پاسخ به آن بدون طرح ملاحظات بسیار، بیشتر به اظهار رأی و سلیقه می‌مانست تا بیان نظر به صورت مستدل و قابل بحث. به هر حال این چیزی است که از من بر آمد، امیدوارم دوستان دیگر با طرح ملاحظات و نکات‌شان هم پاسخ‌هایی مناسب‌تر و متناسب‌تر از پاسخ من بدهند و هم طرح چشم‌اندازهای گونه‌گون‌شان نقص‌های این نوشته را کمتر کند. همانطور که نوشتم اندیشیدن به ایران از جمله مسأله‌های جدی «حرفه: هنرمند» است و چه خوب که باب بحث از ایران به سبب «رخداد» اخیر بر وبسایت این نهاد گشوده‌تر می‌شود.

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.