بارها به این فکر کرده‌ام که تفاوت بین نقاشی خوب و بد چیست اما هیچ وقت نتوانستم آن‌ها را به دو گونه‌ی کاملاً متفاوت و مجزا تقسیم کنم. نقاشی خوب و نقاشی بد در یک طیف قرار دارند و نقاش رهروی یک «مسیر» است؛ مسیری رو به سوی تنیدگی کاملِ فرم، و معنا، و لحظه‌ی تعریف‌ناپذیر «پایان اثر» که به سختی حاصل می‌شود. گاه نقاشی با فی‌البداهگیِ اتفاقات، مسیرهایی به نقاش نشـان می‌دهد٬ و گـاه در جایی قفل می‌شود و حرکـت نمی‌کند. نقاشی می‌تواند شکست بخورد و ناتمام بماند، و یا آن‌طور که بسیار معمول است نقاش تابلو را امضا کند بی‌آنکه کاملاً از نتیجه‌ی کار راضی باشد. شکست٬ بخشی بنیادی از تجربه‌ی هنر است و نقاشان بسیاری از شکست‌های پی‌درپی‌شان در نیل به آن لحظه‌ی «‌ناپیدای تعریف‌ناپذیر» سخن گفته‌اند، لحظه‌ای که کار به اصطلاح «درمی‌آید».

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.