نقاشیهایی که مسعود سعدالدین نقاش پُرسابقه در چند سال اخیر برای ما از آلمان سوغات آورده است اوجگیری و موفقیت کار او را نشان میدهد. اگر به دورههای مختلف کار او توجه کنیم خواهیم دید که او چه راه دراز و پُرفراز و نشیبی را گذرانده تا به این نقطه درخشان برسد. مصاحبهی مفصل او با هنر آنلاین در تیرماه ۱۳۹۸ مسیر زندگی و تلاشهای هنری او را بهخوبی روشن میکند. بنابراین در این یادداشتِ کوتاه تنها به کارهای اخیر او میپردازیم که بههرحال چکیده و ماحصل همهی جستجوها و یافتههای پیشین اوست.
هرچند از بعضی دورههای میانی کار او مخصوصاً از اوایل دههی نود میلادی که کارهایش به انتزاع و هنر مفهومی گرایید چندان خبری نداریم اما بهنظر میآید آنچه قبل و بعد از این دورهها نقطهی اشتراک کار او بوده، سوژهی انسان است و آن هم انسان در وجه اجتماعی. سعدالدین در توضیح سیر هنری خود میگوید:
«(از اواخر دههی نود میلادی) فهمیدیم که برای ما راهحل اصلی، میتواند بیرونآمدن از مجموع روند خطی هنر مدرن باشد و بعد همین کار را انجام دادیم. واقعاً بیخبر بودیم که هنرمندان دیگر نیز همین فکر را داشتند، چون تقریباً همه پس از دوران ترانسآوانگارد و پستمدرن به بنبست رسیده بودند و حس میکردند این تنگنای مدرن به آنها مجال کارکردن نمیدهد…. بنابراین من دوباره به هنر فیگوراتیو روی آوردم. شعارم این شده بود که باید از نقاشی بیرون رفت و برای نقاشی یک چیزی در بیرون پیدا کرد تا بشود نقاشی را با آن زنده کرد…. (چون) منشاء هنر همیشه بیرون از هنر بوده و موجب شده که هنری شکل بگیرد.»۱
تقریباً درهمین زمان، کشف امکانات جدید عکس در نقاشی به عنوان یک گرایش عمومی در نقاشی معاصر غرب، به احیاء هنر بازنمایانهی جدید انجامیده بود و بار دیگر در چرخشهای ادواریِ دو رویکرد مهم تجسمی یعنی انتراعگرایی و واقعگرایی، نقاشی فیگوراتیو و حتی عکسپایه رایج شده بود.
در این سالها سعدالدین مجموعهای از نقاشیهای روایتگرانه از انسانها و مخصوصاً مردانی در حین کار در فضاهای طبیعی یا صنعتی بهنمایش گذاشت که در آنها از عکسهای آماده برای شکلدادن به ایدهی خود استفاده میکرد.
این نقاشیـروایتها، ترکیبِ تکههایی از عکسهای مختلف انسانها و اشیاء و فضاها بودند. رنگها اغلب تند و گاه نامتجانس و زمینهها چه منظرهی طبیعی و چه عناصر صنعتی و قراردادی، گاه شلوغ و چند ساحتی و بیارتباط منطقی با هم بودند.
فرم و لیست دیدگاه
۲ دیدگاه
ثمیلای عزیز و دوستان عزیز حرفم هنرمند، سپاس از توجه جدی و نگاه موشکافانه از کار من. خیلی خوشحال شدم، بویژه از نگاه دقیق ثمیلای عزیز که بنظر من موفق شده حس و تأملات مرا هم هنگام عکاسی و هم در پروسه نقاشی بدرستی بیان کند.
ارادتمند جناب سعدالدین