
بخشی از متن:
نقاشان مکتب لايپزيگ که امروز در صحنههاي بين المللي هنر ميدرخشند، زماني که در دهه ۱۹۹۰در آکادمي هنر لايپزيگ ثبتنام کردند، ميخواستند هنر را به همان شيوهاي که سالهاي سال تدريس شده بود بياموزند. از مدلهاي برهنه طراحي کنند، قواعد پرسپکتيو را به طور کامل به کار بندند و ترکيب بنديهاي کلاسيک را تجزيه و تحليل کنند. رواج نقاشي انتزاعي پس از جنگ دوم جهاني اين سنت را در غرب کمرنگ کرده بود؛ اعتبار و اصالت تکنيک و بازنمايي دقيق را زير سؤال برده و کلمة “آکادميک” را به لکة ننگي تبديل کرده بود. اما وجود پردة آهنين و ديوار برلين مانع از انتقال تغييرات هنري از غرب به بخش شرقي يعني جمهوري دموکراتيک آلمان ميشد. نقاشي فيگوراتيو که در اين زمان در غرب يادآور دوران يأس گذشته در پاريس و دوسلدورف بود هيچگاه در لايپزيگ اعتبار خود را از دست نداد.
لايپزيگ همواره مفتخر است که زادگاه ماکس بکمان بوده. آرنو رينک۱ از مدرسين آکادمي لايپزيگ است که به تازگي بازنشسته شده، وي سمت مديريت آکادمي را چه در زمان وجود ديوار برلين و چه پس از آن بر عهده داشت. او ميگويد: «همه ميدانند که وجود ديوار چه معايبي داشت، اما من ميخواهم از مزيت آن بگويم؛ ميتوان گفت وجود ديوار برلين موجب شد که ما بتوانيم سنت کراناخ۲ و بکمان را ادامه دهيم و هنر را از تأثيرات يوزف بويس۳ حفظ کنيم».
تاثیر رژيم کمونيستي آلمان
رژيم کمونيستي آلمان شرقي در ابتداي دهة نود ميلادي فروپاشيد. براي دانشجوياني که از غرب به اين منطقه آمده بودند دود ناشي از سوخت ذغال سنگ در روزهاي زمستاني و پنجرههاي خالي در ساختمانهاي متروک فضايي رمانتيک ايجاد ميکرد. براي کساني که در آلمان شرقي بزرگ شده بودند اين وضعيت حتي هوشرباتر بود. آنها به آزادي رسيده و به سرعت در حال تغيير بودند. حتي در آکادمي لايپزيگ که به سنتي دويستساله ميباليد نيز تغييرات به چشم ميآمد.
دپارتمانجديدي براي هنرهاي جديد تأسيس شد که دانشجويان ميتوانستند در آن به ويدئو آرت، هنر مفهومي و اينستاليشن بپردازند. اما در دپارتمان نقاشي بيآنکه تغييري ايجاد شود دانشجويان همچنان به پالتهاي خود چسبيده بودند. تيلو باومگرتل۴ نقاش اهل آلمان شرقي ميگويد: «ما ياد ميگرفتيم که چگونه ساختماني را با پرسپکتيو دو نقطهاي نقاشي کنيم و يا پلههاي مارپيچ را چگونه بکشيم». بسياري از دانشجوياني که براي يادگيري شيوة سنتي نقاشي ازآلمان غربي به بخش فقير شرقي آمده بودند اينک بايد تمسخر دوستان سابقشان را تحمل ميکردند. يكي از دانشجويان رشتة عكاسي آكادمي لايپزيگ ميگويد: «دپارتمان نقاشي كسالتبارترين بخش آکادمي بود و همه براي دانشجويان دِمُدة نقاشيجوک درست ميکردند».