معرفی مقاله:
این نوشتار با قالب و روایتی خلاقانه به مرور اجمالیِ برخی وقایع و جریانات مهم تاریخ معاصر ایران از سال ۱۲۸۶ مقارن با اولین سال حکومت فتحعلی شاه و اوج گرفتن درگیریهای مشروطهخواهان در بیشتر شهرهای ایران، تا سالهای پایانیِ دههی ۳۰، میپردازد. (به متن مشروطه دایرهای از پیوستن و گسستن مراجعه شود.) نگارنده میکوشد ضمن تشریح این وقایع و جریانهای سیاسی و اجتماعی، بازتاب آنها را در ادبیات و هنر آن دوره نشان دهد. وی روایت تاریخی خود را از تماشاخانهی روسیخان و اکران نمایشهای مستند در آن آغاز میکند و در ادامه نقش تأثیرگذار شماری از رویدادها و اشخاص برجسته طی دهههای آغازین قرن چهاردهم را در تداوم آرمان تجددخواهی در ایران معاصر، از نظر میگذراند.
جهانگیرخان صور اسرافیل و روزنامهی صور اسرافیل، علیاکبر دهخدا، مدرسه صنایع مستظرفه و کمالالملک، تقی رفعت و روزنامهی تجدد، میرزاده عشقی و روزنامهی قرن بیستم، صادق هدایت و مطالعهی فرهنگ عامه، جشن هزاره و انجمنهای فرهنگی از جمله مواردی هستند که در این نوشتار از آنها سخن رفته است.
هدا اربابی در نهایت پس از بررسی جریانات تاریخ معاصر ایران، به مسألهی رویاروییِ کهنه و نو در هنر تجسمی ایران در دههی ۳۰ میپردازد.
اربابی با رویکردی انتقادی نسبت به سیاستگذاری فرهنگی دورهی پهلوی دوم پس از مشروطه، نقش برخی رویدادها و جریانهای هنری آن دوره همچون باشگاه مهرگان، سینما و فیلم فارسی، و برگزاری اولین بیینال تهران را در ایجاد فضای هنری جدید و به رسمیت شناختهشدن هنر مدرن در ایران شرح میدهد. در سرتاسر متن نقلقولهای فراوانی از چهرههای فعال اجتماعی و سیاسی، روشنفکران، شاعران و هنرمندان تأثیرگذار در جریانها و رویدادهای مذکور آمده است که به بازسازی فضای اجتماعی و سیاسیِ مسلط در این دوران و درک بهتر خوانندگان از آن فضا کمک میکند. (به متن تأسیس بیینال تهران، اوجگیری هنر آبستره، و مسئلهی «انحطاط»: ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ مراجعه کنید.)
بخشی از متن:
«ساعت شمسالعماره زنگ پنج بعد از ظهر را زده است.»
روسیخان کنار در حیاط ایستاده و با قزاقی در حال گفتگوست. خیابان ظاهری اعیانی دارد. پرچمهای ممالک خارجه بالای خانههای سفرا در اهتزار است. گهگاه کالسکهای رد میشود و گرد و غباری برمیخیزد. قزاقهایی مسلح در رفت وآمد به حیاطاند. داخل حیاط صندلیهایی چوبی به ردیف چیده شده و سقف را چادر زدهاند. اعلانِ منتشر شده نمایش دورنمای جنگ ژاپن-روسیه را خبر میدهد که؛« با پست وارد شده[…] شبها […] از عموم آقایان پذیرایی میشود. هرگاه برای خانه هم بخواهند دستگاه عليحده موجود است […]»
خبرهایی از «ماوراء حدود ایران» رسیده است. از یک «مدنیت عالی» و «بشریت متكامل» و مردم کنجکاوند بدانند. سینماتوگراف که خود ابزاری نورسیده از ماوراست، حاوی اخباری از آن هم هست. تماشاخانهی روسیخان از اولین تماشاخانههای نیمه عمومی تهران است و در شروع مستندهای کوتاه نمایش می دهد. («دورنما»!) دربارهی جزایر ماداگاسکار، دربارهی جنگ ژاپن-روسیه و چیزهای دیگر. برای این مستند اخير تهیهکننده پایانبندی متفاوت ساخته بود. که به انتخاب مشتری به پایان فیلم اضافه میشد: «زنده باد ژاپن!» و «زنده باد روسیه!»
روسیخان که از پدری روس و مادری انگلیسی در تهران به دنیا آمده، طرفدار استبداد و وابسته به دربار است. البته نسخهی زنده باد روسیه را نمایش میدهد. در این زمان محمد علی شاه یک سالی است که به حکومت رسیده و بیشتر شهرها کانون درگیری مشروطهخواهان و مخالفین است. این کشمکشها در تماشاخانهی روسیخان به شکل غریبی در آمده که حالا بعد از گذشت صد سال بیشتر به کمدیهای صامت شبیه است! تماشاخانه یک شب قرق مشروطهخواهان است و شب دیگر در اشغال قزاقهاست. گاهی خود لياخف هم می آید. شیخ فضل ا… هم که سینما را تحریم کرده بود. …