بخشی از متن:
این مقاله ادای دِینی است به هنرمندانی که با ذوق و احساس منحصربهفردشان، چراغ فرهنگ و هنر نقاشی استان همدان را روشن نگه داشتند و خود را وقف خلق اثر و پرورش هنرمندان نسل بعدی کردند.
مقدمه
مقالهی پیشِ رو تلاش دارد تا با ایجاد پنجرهای به موقعیت جغرافیایی و اجتماعی، به شهر همدان، به عنوان بستری برای رشد هنر و هنرمند بپردازد، و سپس ویژگیهای منحصربهفرد همدان را در اسناد هنری بازیابد. برای نائلآمدن به این هدف، در ابتدا تحلیلی داریم بر ویژگیهای همدان و ارتباط آن با روح هنرمندِ ساکن این جغرافیا، سپس نویسنده با گذر از نقاشان سنتی و نقاشی عامیانه، تلاش دارد تا پیشگامان نقاشی همدان را بهصورت تاریخی بررسی نماید. آنها در بخشهای پنجگانه دستهبندی میشوند و بهاختصار، توضیحاتی دربارهی آنها ارائه میگردد. به دو فروشگاه سفال هنرهای زیبا و فروشگاه آقای حمیدی، مبنی بر جریانسازی و مکانی برای علاقهمندی نقاشانِ بنامی که بعدها از دل این مجموعه بیرون میآیند، میپردازیم، و درنهایت در پایان بخش اول، با پرداختن به آموزشگاهها و مراکز هنری، به فعالیت امروز همدان در عرصهی هنری اشارههایی خواهیم داشت.
برای تکمیل موقعیت اکنونِ حوزهی هنر در همدان و فعالیت هنرمندان در این شهر، نویسنده تلاش داشته تا در حوزههای مرتبط با نقاشی همچون گرافیک، انیمیشن، خوشنویسی، معماری و همچنین گالریهای هنری و مجموعهداران استان همدان نیز مطالبی ارائه دهد.
انعکاس روح مکان و زمان در آثار هنرمندان نقاش همدانی
همدان شهری است با عقبهی بلند تاریخی و فرهنگی؛ هرچند که آثار بهجایمانده و یا تاریخِ فرهنگ همدان بهصورت پیوسته و مکتوب، دستکم در هنرهای تجسمی، قابل بررسی نیست. اما میتوان از آثار هنرمندان و اندیشمندان معاصر شهر، دریافت که تأثیر این عقبه بر فرهنگوهنر مردمان این شهر، قابل بررسی است: هگمتانه در دل شهر، گنجنامه، طبیعت منحصربهفرد، تضادهای شدید اقلیمی و باغات انبوهِ اطراف شهر. البته هنرمندان همدانی بعد از ادبیات، بیش از هر حیطهای بر هنرهای تجسمی متمرکز بودند و این را میتوان نزد علائق مردم شهر حس کرد.
دورهی معاصر همدان، با توجه به شاهکارهای معماری خود از جمله آثار هوشنگ سیحون، نوع شهرسازی همدان و ترکیب این آثار با آثار بهجایمانده از دوران کهن، فضایی مناسب از منظر تصویری در خود ایجاد کرده است. مضاف بر این، توانمندیها و پتانسیلها، حضور دانشگاههای متعدد هنری و جذب دانشجویان در عرصهی هنرهای تجسمی و نقاشی، با سابقهی تقریبی دو دهه است که ماحصل آن فارغالتحصیلان و هنرجویانی است که از دل این شهر تأثیر پذیرفتهاند.
هنرمندان همدان سعی کردند نسبت به ویژگیهای اقلیمی و نیازهای زمانه، راههای متفاوتی را جستوجو نمایند. «همدان سالهای دههی بیست، محلههای قدیمی داشت، همانند محلهی امامزاده یحیی با کوچههای پیچدرپیچ. زمانی که کوچههای باریک به کوچههای پهن و آن کوچهها به بازارچهها وصل میشدند، و متعاقباً آن بازارچهها راه ورود به مسیرهای بزرگتری بودند که به مرکز شهر منتهی میشدند، مسجد جامع و بازارهای اطراف با نامهای گوناگون ـ بازار مسگرها، بازار پارچهفروشان، بازار زرگرها و… ـ کانون اصلی شهر را تشکیل میدادند. اینجا، از آغاز روشنایی روز تا تاریکی شب، حضور و تکاپوی طبقات مختلف مردمی را شاهد بود، که اغلب از نقاط مختلف شهر و روستاهای اطراف به آنجا سرازیر میشدند؛ با پوششها و نواهای گوناگون. ترکیب بدیعی بود از تلاش معاش و ارتباطات معمول انسانها و همچنین نشانگر قدمت و اصالت بود.» (موریزینژاد، ۱۳۹۰، ص۴)
همدان را میتوان یک باغشهر به شمار آورد. از هر سوی این شهر، اندکی که فاصله گرفته میشود، میتوان به باغها و طبیعت همدان راه یافت. در نتیجه، طبیعت، شاهبیت زندگی مردمان همدان است. به تبعیت از این ویژگی، طبیعت در آثار هنرمندان همدان نیز تأثیری شگرف دارد. به همین دلیل، جنبشی که هنرمندان همدانی میتوانستند با آن بهخوبی رابطه برقرار کنند، بهنظر میرسد از پتانسیل این جغرافیا، یعنی طبیعت، سرچشمه میگیرد. خلقوخوی سرد و سخت در روابط انسانی، بین شهروندان نیز از همین طبیعت شهر نشأت میگیرد. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.